Skip to main content

استان مازندران محتویات شهرستان‌ها وضعیت جغرافیایی وجه تسمیه نام مازندران تاریخ مردم مشاهیر جاذبه‌های گردشگری سقانفارها آبشارها پوشش جانوری صنعت مازندران فرهنگ، مراسم، بازی‌ها، ویژگی و موسیقی علم در مازندران راه‌ها گاه‌شمار تبری ورزش در مازندران استان‌های خواهرخوانده نگارخانه جستارهای وابسته منابع پیوند به بیرون منوی ناوبریوپایگاه اینترنتی مرکز آمار ایران سال 1395«حسین زادگان استاندار مازندران شد»«معرفی استان مازندران»«همه چیز درباره قله دماوند»سازمان میراث فرهنگی ایران - پیشینه مازندران«باسوادترین استان کشور کدام است»مازندران رتبه اول گردشگری ایراناطلاع عمومی مازندرانثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی«شرکت خبرگزاری فارس»«شرکت سابیر»The Cambridge History of Iran: Seleucid Parthianایرانیکادو قرن سکوت: two centuries of silence - do gharn sokootحسن بن زید بن محمدنسخهٔ اصلیThe Cambridge History of Iran, Volume 4: From the Arab Invasion to the Saljuqs"ʿALIDS OF ṬABARESTĀN, DAYLAMĀN, AND GĪLĀN"آل بویهمَرداویجاصلیگیلان در دورهٔ غزنویان و سلجوقیاناصلیEncyclopaedia Iranica, Vol. I, Fasc. 7حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان.دانشنامه بریتانیکااحسان طبری - جامعه ایران در دوران رضاشاه«تنکابن»"زبان تبری یا مازندرانی""گویش مردمان گیلان و مازندران"Javānān-i imrūzنامنامۀ ايلات و عشاىر و طواىف: ايران تارىخى و فرهنگىرتبه دوم مهاجرت به تهران: یک و نیم میلیون مازندرانی پایتخت‌نشین شدندمازندران؛ بالاترین نرخ سواد در ایرانبه استان سرسبز مازندران سرزمین فرشتگان و بزرگان سرزمین علویان اشکانیان مرعشیان و پادوسیان سرزمین طبری‌ها سرزمین هفت رنگ چهار فصل به بام ایران خوش آمدیدتقسیمات استانی و شهرستان‌های مازندرانراهنمای سفر به مازندرانآشنایی با استان هفت رنگ مازندرانسلام مازندرانجاذبه‌های گردشگری مازندرانجاذبه‌های گردشگری استان سبز و آبی مازندرانگردشگری و صنایع دستی مازندرانمازندران بام ایراننقشه گردشگری، راه‌ها، تصاویر هوایی مازندرانانسان‌شناسی فرهنگ بومی شمال، استان مازندرانبه مازندران، سرزمین بهشت خدایی سفر کنیدMazandaran north of iran Tourismomazandaran good provice of the iranوبگاه رسمی استانداری مازندرانپایگاه اطلاع‌رسانی آوای خزراداره کل هواشناسی مازندارنصدا سیما مرکز استان مازندراناداره کل راه ترابری و گمرک مازندرانسازمان معدن، تجارت، بازرگانی مازندراناداره کل سازمان فرهنگ ارشاد مازندرانهیئت تنیس استان مازندارنبه زودی رودخانه تجن ساری زاینده رود اصفهان خواهد شدسد فینسک بر ذخیره سد شهید رجایی اثرگذاری داردووووو

خوزستانارمنستانگلستانآذربایجانداغستاندیاربکرایروانفارسگرجستانگیلانهمدانمازندرانعراقاصفهانقره‌باغکرمانخراسانکهگیلویهکردستانلرستانمکرانمروقندهارشیروانسیستانخان‌نشین تبریزخان‌نشین ارومیهخان‌نشین اردبیلخان‌نشین زنجانخان‌نشین خویخان‌نشین مرندخان‌نشین خلخالخان‌نشین سرابخان‌نشین ماکوخان‌نشین قره‌داغخان‌نشین مراغهحاکم‌نشین همدانحاکم‌نشین کرمانشاهان و سرحدات عراقینحاکم‌نشین لرستانحاکم‌نشین اردلانحاکم‌نشین بوشهر، بنادر و جزایر خلیج فارسحاکم‌نشین کهگیلویهحاکم‌نشین بختیاریامیرنشین عربستانحاکم‌نشین خراسانحاکم‌نشین سیستانحاکم‌نشین کرمانحاکم‌نشین بلوچستانبیگلربیگی قزوینبیگلربیگی تهرانبیگلربیگی گیلانبیگلربیگی مازندرانبیگلربیگی استرآبادخان‌نشین دربندخان‌نشین آوارخان‌نشین مختولیخان‌نشین غازی‌قموقenشمخال‌نشین تارکی(en)اوسمی‌نشین قیتاقجماعت جار-بالاکن(en)سلطان‌نشین الیسوسلطان‌نشین طبرسران(en)سلطان‌نشین بورچالی(az)سلطان‌نشین قازاخ(az)سلطان‌نشین شمشادیل(az)پادشاهی کارتلی-کاختیخان‌نشین قبهخان‌نشین باکوخان‌نشین شماخیخان‌نشین شیروانخان‌نشین شکیخان‌نشین جوادخان‌نشین گنجهخان‌نشین قره‌باغملک‌نشین‌های ارمنیخان‌نشین ایروانسلطان‌نشین شوره‌گل(az)خان‌نشین نخجوانخان‌نشین سالیانخان‌نشین تالشخان‌نشین نیشابورazخان‌نشین تربت حیدریهخان‌نشین غورخان‌نشین هراتruخان‌نشین قندهارruشیخ‌نشین محمرهحاکم‌نشین بحرین و توابع


استان مازندراناستان‌های ایرانرشته‌کوه البرز


مازندرانیساریشمال ایراندریای مازندرانگلستانسمنانتهرانالبرزقزوینگیلانساریشهرستان بابلقله دماوندآتشفشانخاورمیانهآملالمپیکمدالطلامدال نقرهمدال برنزدریای مازندران (خزر)ترکمنستانقزاقستانروسیهجمهوری آذربایجانکلان‌شهرتهرانبندرنوشهربهشهرراه‌آهن سراسری ایرانفرودگاه دشت نازنوشهررامسرهلسینکیهرازسوادکوهایرانباستان‌شناسیگلستانسمنانتهرانجلگه‌هاجنگل‌هایالبرزآتشفشانکوه دماوندرشته کوه‌های البرزشهرستان ساریشهرستان تنکابنکلارآبادشهرستان نوشهرجنگل‌های مختلط کاسپینی هیرکانیزیست‌بومدریای خزرایرانجمهوری آذربایجانمعتدل مرطوبآزادکوهتخت سلیمانخلنوعلم‌کوهرینهکنوانسیون رامسرتپورهاآماردهاجلگه‌ایدریای خزرشاهنامه فردوسیایندیرادیوایندیراشاهنامهدیوایندیراملک الشعراء بهارابن اسفندیارهوتوکمربندگوهر تپهآملمردم آماردبارفروش (بابل)دریای خزرکادوسیانآنریاکمردوییتپورهااعرابتبرستاناسترابونتپورهاآماردهاهیرکانیهآملگنبددیاکونفاسترآبادساریهیرکانیانآماردهاکادوسهاآلبانیهاکاسیانمردم گیلکتبارآریاییآملرودسرریچارد فرایآملی کورتکریستوفر برونرآریاییسکاداههآملآمودریاکریستوفر برونرفرهاد یکماشکانیدربندقفقازسکایی‌تبارانتپورپارتهدریای کاسپینتپورستاناتو فراداتحمله اسکندراسکندر مقدونیآماردهاسلوکیاناشکانیانفرهاد یکمدربندنامه تنسر به گشنسباردشیر ساسانیگشنسبقباد ساسانیپتشخوارگرامپراتوری ساسانیکیوسانوشیروانانوشیروانزرمهرحمله عرب‌ها به ایرانگیل گاوبارهآذر ولاشزبان سکاییزبان پهلویمازندرانگیلانیزدگرد سومگاهشماری طبریدابویهپادوسپاندابویگانفرخان بزرگسارویهمنصور عباسیاسپهبد خورشیدپادوسپانیانرویانباوباوندیانکارنوندیانهفت خاندان ممتاز ساسانیکاوه آهنگرشورش عمومی طبرستانمازیاراعراببنی امیهبنی عباسخاندان مرعشیناصرالحق اطروشآملاسلامساریچیناسپانیایطبرستاناسپهبدانعباسیاناسپهبد خورشیدگاوبارگانقارنوندیانونداد هرمزپادوسپانیانباوندیانمصمغانشروین باوندیونداد هرمز قارنوندیطبرستانرویانعربمهدی عباسیبغدادآملگرگانزیدیان پتشخوارگرعلویان طبرستانداعی کبیرطاهریانیعقوب لیثصفاریسامانیانناصرالحق اطروشسامانیانصفاریاناسفار بن شیرویهماکان کاکیسالاریانزیاریانآل بویهماکان کاکیسالاریاناسماعیلیانمرداویج زیاریمرداویج زیاریزیاریانآل بویهوشمگیرگیلانسلجوقیاناسماعیلیانحسن صباحالموتخوارزمشاهیانمحمد خوارزمشاهحمله مغولان به ایرانآبسکونشیخ خلیفهشیعهآملحکومت مغولان بر منطقهسبزوارایلخانانسربدارانملوک‌الطوایفیکیا افراسیاب چلاویچلاویانمیربزرگنبرد جلالک مارپرچینمرعشیاناسکندر شیخیتیمور گورکانیسادات مرعشیصفویانخیرالنساء بیگمشاه محمد خدابندهشاه عباس کبیرایرانمرتضویانکیاییاناسحاقونداناشرففرح‌آباداسترآبادقاجاریه[۱]میرزا شفیع مازندرانیمحمدولی‌خان تنکابنیعلی دیوسالار (سالار فاتح)محمدولی‌خان تنکابنیدودمان پهلویطبری تبارآلاشتسوادکوهطبری تبارعلت مرگرضا شاهکودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹قزاقجمهوری قزاقستاناحمدشاه قاجارنخست‌وزیریمحمدرضاشاهطبری تبارزبان مازندرانیزبان تبریگلوگاهترکی آذربایجانیایل عمرانلورامسرتنکابنچالوسزبان گیلکیکردکلاردشتسارینوشهرآملکجورایل خزلتهرانآمریکاروسیهآذربایجانایتالیاآلمانسوئیسفرانسههلنداسپانیاکاناداکویتقطرعراققزاقستانپاکستانترکمنستانازبکستانافغانستاناماراتنروژبلاروسزبانتبریمازندرانیزبان فارسیگویشهایتبریمازندرانیشهمیرزادیکتولینوریسارویآملیبابلیچالوسیتنکابنیسوادکوهیفیروزکوهیهزارجریبیلفوریجشن‌های ایرانیجشن‌های ایرانیکوه دماوندبلآتشآتشنوروزیتیرماهکردستانسال نوکشمشکشتی لوچوآب اسک واقعجاده هرازفرهنگتمدنآریاییدینمذهبمراسم مذهبیاسلامآداب اسلامیروستابهنمیربابلابوالحسن صباعلی بن ابیطالبسیاهکلرودمحور هرازمحور کندوان (جاده چالوس)راه‌آهن سراسری ایرانرضا شاهپهلویاستان گلستانگرگان۱۸۸۶ میلادیدریای مازندرانتهرانحرم شاه عبدالعظیمجلفاتبریزرضا شاه پهلویقائم شهربندر ترکمنساریرضا شاه پهلویگاه‌شمار مازندرانیباشگاه والیبال کاله آملباشگاه بسکتبال بیم بابلباشگاه بسکتبال کاله بابلباشگاه فوتبال نساجی مازندرانباشگاه کشتی خونه به خونه بابلباشگاه فوتسال راه ساریباشگاه فوتبال خونه به خونه بابلباشگاه فوتبال صنعت ساریباشگاه فوتبال شموشک نوشهرباشگاه فوتبال سایپا شمالباشگاه فوتسال فجر قائم گلوگاهباشگاه تاکسیرانی آملباشگاه فوتبال نفت محمودآبادهیئت فوتبال دریای بابلباشگاه ورزشی هتل ملک چالوسباشگاه فوتبال شاهین بابلباشگاه ورزشی مؤسسه مالی و اعتباری ثامن‌الحجج آملباشگاه والیبال آریا صنعت بابل کنارباشگاه والیبال کاله جوانباشگاه ورزشی شهرداری بهشهرباشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس جویبارباشگاه فرهنگی ورزشی صدرای زیرآبباشگاه شهدا ساریباشگاه فرهنگی ورزشی داماش بابلباشگاه کشتی گاز مازندرانباشگاه فوتبال پیام صنعت آملباشگاه تنیس روی میز شورای شهر بابلنورآتشکده آملبابلنکارضاشاه پهلویسوادکوه












استان مازندران




از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد






پرش به ناوبری
پرش به جستجو




















مازندران

Selected Mazandaran.JPG

IranMazandaran-SVG.svg
مرکز
ساری
مساحت
۲۳٬۷۵۶ کیلومترمربع
جمعیت (۱۳۹۵)
۳٬۲۸۳٬۵۸۲[۱]
پراکندگی
۱۳۰٫۸
تعداد شهرستان‌ها
۲۲
منطقه زمانی
IRST (گرینویچ+۳:۳۰)
-تابستان (دی‌اس‌تی)
IRDT (گرینویچ+۴:۳۰)
نماینده ولی فقیه
نورالله طبرسی
استاندار
احمد حسین‌زادگان [۲]

استان مازَندَران (به مازندرانی: مازِرون یا مازِندِرون) دربارهٔ این پرونده تلفظ به مرکزیت شهر ساری در شمال ایران و در کرانه‌های جنوبی دریای مازندران می‌باشد. این استان از پرجمعیت‌ترین استان‌های ایران و هم‌مرز با استان‌های گلستان، سمنان، تهران، البرز، قزوین و گیلان است.[۳]


بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین شهر استان مازندران شهر ساری می‌باشد که قدمتی در حدود ۶۰۰۰ سال را داراست، همچنین پرجمعیت‌ترین شهرستان استان مازندران شهرستان بابل با جمعیتی بیش از ۵۳۰ هزار نفر می‌باشد . قله دماوند مرتفع‌ترین کوه ایران و بلندترین آتشفشان آسیا[۴] و خاورمیانه در مازندران و در شهرستان آمل قرار دارد. این استان یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق ایران از لحاظ تراکم جمعیتی است. مازندران استان دارای ۲۲ شهرستان است.


ورزشکاران مازندرانی در المپیک، شش مدال طلا، سه مدال نقره و سه مدال برنز برای ایران بدست آوردند.


مازندران از وسعتی معادل ۱٫۴۶ درصد ایران برخوردار است؛ اما قرار گرفتن آن در ساحل جنوبی بزرگترین دریاچه جهان به نام دریای مازندران (خزر) و همجواری با چهار کشور ساحلی این دریا یعنی ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و جمهوری آذربایجان از یک سو و واقع شدن در شمال کلان‌شهر تهران (پایتخت ایران) از سوی دیگر، باعث گردیده تا از موقعیت جغرافیایی استراتژیکی برخوردار شود. امتیاز حمل و نقل دریایی با کشورهای همسایه از طریق منطقه ویژه اقتصادی و بندر قدیمی نوشهر، و منطقه ویژه اقتصادی و جدید امیرآباد بهشهر و اسکله و سکوی نفتی نکا در شرق مازندران، اتصال آن به راه‌آهن سراسری ایران، وجود فرودگاه‌های بین‌المللی فرودگاه دشت ناز (ساری)، نوشهر و رامسر، برخورداری از سه جاده شوسه ارتباطی با استان تهران، و اقدام به سرمایه‌گذاری در طرح در دست ساخت بزرگراه تهران ـ شمال (نوشهر) با امکان دسترسی سریع با فاصله کوتاه ۱۲۰ کیلومتر ارتباط تهران ـ مازندران، عبور خطوط بین‌المللی فیبر نوری، شبکه ارتباطی بسیار قوی و گسترده‌ای را در مسیر کریدور بین‌المللی شمال ـ جنوب از هلسینکی (فنلاند)، به بندر لاوان (روسیه) تا ساحل دریای خزر فراهم آورده‌است و همچنین دو جاده بین‌المللی هراز و سوادکوه در این استان باعث ترددهای بالایی شده‌است. مطالعات باستان‌شناسی در غارهای کمربند و هوتو دزیست انسانی در مازندران را به حدود ۹۵۰۰ پیش از میلاد می‌رساند. مازندران کنونی بخشی از سرزمین گسترده‌تری است که در متون تاریخ از آن با نام فراشوراگر و پتیسخوارگر یاد کرده‌اند.[۵]


دسترسی به زیر ساخت‌های مناسب ارتباطی، به همراه تسهیلات ویژه زیر بنایی آب، برق، فاضلاب و گاز همراه با شرایط آب و هوایی معتدل، اراضی بسیار حاصلخیز، طبیعت گوناگون و مفرح ساحلی، دشتی، جنگلی و کوهستانی مساعد برای توسعه صنعت گردشگری و دسترسی به بازارهای هدف داخلی و خارجی، امکان توسعه سریع را در قالب بخش‌های محوری گردشگری، کشاورزی، صنعتی و تجاری، فناوری اطلاعات و ارتباطات را یکجا در خود گرد آورده‌است. همچنین برخورداری از میراث فرهنگی غنی و بیشترین نرخ دانش آموختگان با تحصیلات دانشگاهی مازندران در میان استان‌های کشور، شرایط مناسبی برای گسترش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی استان در سطح منطقه شمال و ایران فراهم آورده‌است. مازندران باسوادترین استان کشور است. هم چنین مازندران هر ساله در سطح بالای امید به زندگی در مردان و زنان در کشور قرار می‌گیرد.[۶] مازندران یکی از صنعتی‌ترین استان‌های کشور است. مازندران رتبه نخست گردگشرپذیری کشور ایران در اختیار دارد.[۷]
با کشفیات دانشمندان در غارهای هوتو و کمربند، گواهی بر زندگی انسان‌ها در ۷۵ هزار سال پیش از این بدست آمده‌است، علاوه بر این، باستان‌شناسی در گوهر تپه که ثابت کرد مازندران و گلستان بیش از ۵ هزار سال پیشینه تمدن شهری دارند، مازندران را به یکی از مهترین پایگاه‌های باستان‌شناسی در منطقه خاورمیانه شناسانده‌است و آن در فرهنگ‌سازی و تمدن شهرنشینی مردم در ایران نقش مهمی را ایفا کرده‌است. استان‌های گلستان، سمنان، تهران که باهم تشکیل مازندران بزرگ را داده بودند و هرکدام در سال‌های ۱۳۷۶، ۱۳۵۵، ۱۳۴۹ از مازندران جداشدند.[۸]




محتویات





  • ۱ شهرستان‌ها


  • ۲ وضعیت جغرافیایی

    • ۲.۱ ناهمواری‌ها


    • ۲.۲ آب و هوا

      • ۲.۲.۱ مرطوب و معتدل


      • ۲.۲.۲ کوهستانی



    • ۲.۳ منابع آب


    • ۲.۴ رودها


    • ۲.۵ سدها


    • ۲.۶ نیروگاه‌ها


    • ۲.۷ تالاب‌ها



  • ۳ وجه تسمیه


  • ۴ نام مازندران

    • ۴.۱ ریشه‌شناسی واژه مازندران



  • ۵ تاریخ

    • ۵.۱ ورود اقوام گوناگون


    • ۵.۲ پیش از اسلام

      • ۵.۲.۱ آماردها (آمردها)


      • ۵.۲.۲ مادها


      • ۵.۲.۳ هخامنشیان


      • ۵.۲.۴ سلوکیان


      • ۵.۲.۵ اشکانیان



    • ۵.۳ بقایای ساسانی


    • ۵.۴ حکومت‌های شیعه


    • ۵.۵ تاریخ معاصر


    • ۵.۶ قاجار


    • ۵.۷ پهلوی



  • ۶ مردم


  • ۷ مشاهیر


  • ۸ جاذبه‌های گردشگری

    • ۸.۱ جاذبه‌های فرهنگی و تاریخی


    • ۸.۲ جاذبه‌های مذهبی



  • ۹ سقانفارها

    • ۹.۱ جاذبه‌های طبیعی


    • ۹.۲ موزه‌ها



  • ۱۰ آبشارها


  • ۱۱ پوشش جانوری


  • ۱۲ صنعت مازندران

    • ۱۲.۱ صادرات



  • ۱۳ فرهنگ، مراسم، بازی‌ها، ویژگی و موسیقی

    • ۱۳.۱ تیرگان


    • ۱۳.۲ آرش کمانگیر


    • ۱۳.۳ عید مردگان


    • ۱۳.۴ نوروز بل


    • ۱۳.۵ نوروز خوانی


    • ۱۳.۶ چله شو یلدا


    • ۱۳.۷ سیزده‌شو


    • ۱۳.۸ کشتی لوچو


    • ۱۳.۹ وَرف‌ِچال


    • ۱۳.۱۰ نورز ماه


    • ۱۳.۱۱ نام‌های مازندرانی


    • ۱۳.۱۲ مراسم


    • ۱۳.۱۳ صنایع دستی مازندران


    • ۱۳.۱۴ سوغات


    • ۱۳.۱۵ موسیقی مازندران

      • ۱۳.۱۵.۱ مقام خوانی

        • ۱۳.۱۵.۱.۱ امیری


        • ۱۳.۱۵.۱.۲ کتولی


        • ۱۳.۱۵.۱.۳ چاووش‌خوانی


        • ۱۳.۱۵.۱.۴ نوروزخوانی


        • ۱۳.۱۵.۱.۵ تعزیه



      • ۱۳.۱۵.۲ سازهای مازندران



    • ۱۳.۱۶ مطبوعات در مازندران


    • ۱۳.۱۷ سینما در مازندران



  • ۱۴ علم در مازندران

    • ۱۴.۱ وزارت علوم

      • ۱۴.۱.۱ دولتی


      • ۱۴.۱.۲ غیرانتفاعی



    • ۱۴.۲ وزارت بهداشت



  • ۱۵ راه‌ها

    • ۱۵.۱ راه‌های دریایی، هوایی و ریلی



  • ۱۶ گاه‌شمار تبری


  • ۱۷ ورزش در مازندران


  • ۱۸ استان‌های خواهرخوانده


  • ۱۹ نگارخانه


  • ۲۰ جستارهای وابسته


  • ۲۱ منابع


  • ۲۲ پیوند به بیرون




شهرستان‌ها



نقشه استان مازندران به تفکیک شهرستان


دریای خزر

رامسر

تنکابن

عباس

آباد

چالوس

نوشهر

نور

محمودآباد

آمل

فریدون

کنار

سیمرغ

بابلسر

بابل

قائم‌شهر

جویبار

سوادکوه

ساری

میان

دورود

نکا

بهشهر

گلوگاه

سمنان

تهران

گیلان

گلستان

قزوین





با اجرای طرح همسان‌سازی کدهای مخابرات کشور، کد همهٔ شهرستان‌های استان مازندران به ۰۱۱ تغییر کرد و شماره‌های مشترکان تلفن ثابت از ۷ رقم به ۸ رقم تغییر کرد.










































































شهرستان‌های استان مازندران
شهرستانجمعیت (۱۳۹۰)[۹]مساحت
شهرستان آمل۴۰۱٫۶۳۹۳۰۷۴٫۴
شهرستان بابل۵۳۱/۹۳۰
۳۱۵۷٫۱
شهرستان بابلسر۱۲۵٫۴۰۹۴۲۴۶٫۵
شهرستان بهشهر۱۵۵٫۲۴۷۱۴۱۶٫۲۷
شهرستان جویبار۷۳٫۵۵۴۲۸۵٫۵
شهرستان چالوس۳۸٫۶۹۴۱۵۹۷٫۳
شهرستان کلاردشت۳۹٫۵۴۸۰۰۰
شهرستان رامسر۶۸٫۳۲۳۷۲۹٫۸
شهرستان ساری۵۰۴/۲۹۸۳۰۸۵٫۳
شهرستان سوادکوه۷۰٫۵۹۰۲۰۷۸
شهرستان سوادکوه شمالی۰۰۰۰
شهرستان سیمرغ۳۳٫۰۱۲۰۰۰
شهرستان تنکابن۱۵۳٫۹۴۰۲۱۴۰
شهرستان عباس‌آباد۴۷٫۵۹۱۰۰۰
شهرستان فریدون‌کنار۵۸٫۳۳۶۹۹٫۲
شهرستان قائم‌شهر۳۰۹٫۱۹۹۵۴۵۸٫۵
شهرستان گلوگاه۳۸٫۸۴۷۴۵۱٫۲۳
شهرستان محمودآباد۹۶٫۰۱۹۲۶۲٫۸
شهرستان میان‌دورود۵۵٫۷۷۶۴۹۹٫۲
شهرستان نکا۱۱۱٫۹۴۴۱۳۵۸٫۸
شهرستان نوشهر۱۲۸٫۶۴۷۱۷۱۶٫۵
شهرستان نور۱۱۰٫۰۵۸۲۶۷۵





تقسیمات استان مازندران





وضعیت جغرافیایی





شالیزاری در مازندران




خانه‌ای در میان جنگلهای مازندران




طبیعت مازندران


مازندران به خاطر جغرافیای گوناگون آن که شامل جلگه‌ها، علفزارها، بیشه‌ها و جنگل‌های هیرکانی با صدها گونه گیاهی منحصر به فرد در جهان است و آب و هوای گوناگون آن از سواحل شنی با پست‌ترین نقطه، تا کوهستان‌های ناهموار و همیشه پوشیده از برف البرز و با داشتن یکی از هفت آتشفشان معروف دنیا، کوه دماوند، بسیار شناخته شده‌است.


رشته کوه‌های البرز هم‌چون سدی بلند مازندران را به دو قسمت جلگه‌ای و کوهستانی تقسیم کرده‌است و به همین دلیل این استان از قسمت داخلی ایران جدا شده‌است. بخشی از البرز غربی و البرز شرقی و تمامی البرز مرکزی در این محدوده قرار دارد و شیب زمین از منطقه کوهستانی به سوی جلگه و دریا کاهش می‌یابد. رشته کوه البرز دارای کوه‌های فرعی است که از جنوب به شمال یا به موازات دریا کشیده شده‌اند. از مرتفع‌ترین قلل مازندران می‌توان بادله کوه، کوه چنگی و کوه سفید را در شهرستان ساری نام برد. بلندترین قله‌هایی که به موازات دریا کشیده‌شده‌است عبارتند از سیالان با ارتفاع ۴۱۲۵ متر از سطح دریا و تخت سلیمان با بیش از ۴۰۰۰ متر ارتفاع از سطح دریا در جنوب شرقی شهرستان تنکابن و قله شور، کلارآباد و سیاه سنگ در شهرستان نوشهر است.


جنگل‌های مختلط کاسپینی هیرکانی یک زیست‌منطقه در زیست‌بوم جنگل‌های مختلطِ پهن‌برگِ حاشیهٔ جنوبی دریای خزر به مساحت ۵۵٬۰۰۰ کیلومتر مربع است که در حاشیهٔ جنوبی و جنوب غربی دریای خزر و در دو کشورِ ایران و جمهوری آذربایجان است. این جنگل با قدمت ۴۰ میلیون سال یکی از ارزشمندترین جنگل‌های جهان به‌شمار می‌آید و از آن به عنوان موزه طبیعی یاد می‌شود.[۱۰]



ناهمواری‌ها


در این استان قسمت جنوبی غالباً کوهستانی و قسمت شمالی آن عمدتاً جلگه‌ای و ساحلی می‌باشد. شیب آن به طرف مشرق در دشت گرگان است که به تدریج به ارتفاعات غربی خراسان منتهی می‌شود و به علت فراوانی نسبی آب و فرسایش کوه‌ها، آبرفت‌های ناشی از آن در دریا ته‌نشین شده و جلگه مازندران را تشکیل داده‌است.



آب و هوا


آب و هوای مازندران با توجه به وجود دریا، کوه و جنگل به دو نوع معتدل مرطوب و کوهستانی تقسیم می‌شود.



مرطوب و معتدل


وجود دریای مازندران و رشته کوه‌های البرز و نزدیکی این دو مظهر طبیعت به یکدیگر در نواحی جلگه‌ای تا کوهپایه‌های شمالی البرز، آب و هوای معتدل و مرطوب را به وجود آورده‌است، تابستان‌های آن به ویژه در سواحل دریا گرم و مرطوب است. زمستان‌های این نواحی معتدل و مرطوب و به ندرت یخ‌بندان می‌شود.



کوهستانی



نمک آبرود در کنار شهر چالوس در استان مازندران


نمک آبرود در کنار شهر چالوس در استان مازندران


شامل آب و هوای معتدل کوهستانی و آب و هوای سرد کوهستانی است. دوری از دریا و افزایش تدریجی ارتفاع در اراضی جلگه‌ای، تغییرات خاصی را در آب و هوای این استان پدیدآورده است. به‌طوری‌که در ارتفاعات ۱۸۰۰ تا ۳۰۰۰ متری، آب و هوای معتدل کوهستانی با زمستان‌های سرد و یخ‌بندان طولانی و تابستان‌های کوتاه و معتدل وجود دارد. در ارتفاعات بالای ۳۰۰۰ متر که دمای هوا به شدت پایین می‌آید، دارای زمستان‌های سرد همراه با یخ‌بندان طولانی و تابستان‌ها کوتاه و خشک است. در این نواحی هوا غالباً برفی است و در ارتفاعات مهم چون تخت سلیمان و دماوند یخچال‌های کوهستانی و طبیعی ایجاد شده‌است. میانگین میزان ریزش باران در این استان کمتر از گیلان است.
آزادکوه، تخت سلیمان، خلنو و علم‌کوه از کوه‌های مهم استان می‌باشند.



منابع آب


دریای مازندران که در بین کشورهای ایران، روسیه، ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان واقع شده‌است با وسعتی حدود ۰۰۰`۳۶۰ کیلومتر مربع بزرگ‌ترین دریاچه جهان است. سطح آب این دریاچه در دوران‌های گذشته بالاتر از سطح دریاهای آزاد بوده‌است. %۸۷ از آب رودخانه‌های ولگا و اورال در روسیه %۷ رودخانه‌های سواحلی غربی و %۵ رودخانه سواحلی جنوبی در ایران به این دریا می‌ریزد. حجم آب دریای مازندران ۷۹۳۱۹ کیلومتر مکعب است. این دریاچه یکی از میدان‌های گسترده و غنی نفتی جهان است.




نمایی از جاده هراز و بخشی از رشته کوه البرز در منطقه زیار، بخش لاریجان در شهرستان آمل استان مازندران



رودها




رودخانه هَراز


بیشتر رودهای جاری در مازندران دایمی هستند. در نواحی کوهستانی در فصل زمستان و اوایل بهار پرآب و در تابستان‌ها کم‌آب و گاهی خشک است. طول رودهای غرب این استان به دلیل نزدیک بودن کوه به دریا کوتاه‌تر و رودهای شرقی طولانی‌تر است. رودهایی که از جنوب به شمال در جریان است عبارتند از:



  • هراز

  • بابل‌رود

  • رود چالوس

  • تالار

  • تجن

  • چشمه کیله


که این رودها همگی به دریای مازندران می‌ریزد. از دیگر منابع آب این استان دریاچه‌های کوچک محلی است که به هنگام طغیان رودها در قسمت‌هایی که سطح آب‌های زیرزمینی بالا است به وجود می‌آید و برای کشاورزی، صید و شکار مورد استفاده قرار می‌گیرد. نوع دیگر ذخایر آبی و مهار سیلاب آب‌بندان است که در آن ماهی پرورش می‌یابد. دریاچه دایمی «ولشت» یا «سما» در شمال غربی مرزن آباد شهرستان چالوس یکی دیگر از منابع آبی طبیعی است که از جوشش چشمه‌های اطراف تشکیل شده و از جاذبه‌های گردشگری استان است. در مازندران چشمه‌های آب معدنی فراوانی یافت می‌شود که خاصیت درمانی دارد و در معالجه امراض پوستی، مفصلی، عصبی، و گوارشی مؤثرند، چشمه آبگرم آزرود (آرزو) بابل، چشمه‌های آب آسک، لاریجان، آملو و استراباکو در آمل و حمام‌های آب معدنی (گوگردی) در شهرهای رامسر و کتالم و سادات محله شهرستان رامسر و رینه بخش لاریجان شهرستان آمل از آن جمله‌اند.



سدها



  • سد لار: این سد در استان مازندران یکی از سدهای خاکی تأمین‌کننده آب آشامیدنی حوالی تهران و تأمین‌کننده آب مورد نیاز آبیاری‌های کشاورزی منطقه می‌باشد. این سد در ۷۵ کیلومتری شمال شرق تهران و در ۱۰۰ کیلومتری شهر آمل قرار دارد. مطالعات احداث این سد از سال ۱۳۳۰ آغاز شد و در نهایت در سال ۱۳۶۱ گشایش یافت. سطح حوزه آبریز این سد بالغ بر مساحت ۶۷۵ کیلومتر مربع می‌باشد و متوسط جریان آب سالانه ۴۸۱ میلیون متر مکعب دارد. از انتقال آب این سد و پیوستن آب آن به سد لتیان، جهت استفاده در نیروگاه‌های منطقه برای تولید متوسط سالانه ۱۵۰ هزار مگاوات ساعت انرژی برق‌آبی استفاده می‌شود. دریاچه سد لار به دلیل نزدیکی به کوه دماوند و واقع بودن در منطقه دشت لار به یکی از گردشگاه‌های ایران تبدیل شده‌است که در سال‌های اخیر به عنوان مراکز پرورش ماهی قزل‌آلا و ماهیگیری و همچنین ورزشهایی چون اسکی روی آب از آن استفاده می‌شود. اطراف این دریاچه در ماه اردیبهشت مملو از شقایق می‌شود که بر زیبایی‌های این منطقه می‌افزاید. بودجه برآورد شده برای ساخت سد، دویست میلیون دلار بود.


  • سد البرز: به علت بالا بودن دِبی آب بابلرود، بر روی آن سدهایی احداث شده که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به سد البرز (سد آیت‌الله صالحی) در جنگل‌های لفور اشاره کرد که بزرگ‌ترین سد خاکی کشور است.[۱۱] این سد ۸۳۸ متر طول، ۷۸ متر ارتفاع و با حجم ذخیره ۱۵۰ میلیون مترمکعب،[۱۲] در سال ۱۳۸۷ به بهره‌برداری رسید. این سد خاکی در منطقه‌ای واقع شده‌است که به لحاظ تاریخی دارای اهمیت زیادی است. از جمله ماهیان معروف سد لفور می‌توان به زردپر، سرخ باله و سفید رودخانه‌ای اشاره نمود.



سد رجایی (سلیمان تنگه)



  • سد شهید رجایی(سلیمان تنگه): این سد در ۴۵ کیلومتری جنوب باختری ساری در نزدیکی روستای افراچال در منطقه‌ای کوهستانی و سر سبز واقع شده‌است. این سد در سال ۱۳۷۹ برای بازدید مسافرین و گردشگران آماده شده‌است. اقامت شبانه در کنار رودخانه تجن، بازدید از تاج سد با گرفتن بلیط در روزها ممکن بوده و در این سد امکانات قایقرانی و اسکی روی آب برای گردشگران فراهم شده‌است. دهکده آرامش، تاج سد، اسکله شیرین رود و قهوه‌خانه تلاونگ از جمله مکان‌های تفریحی سد سلیمان تنگه یا همان سد شهید رجایی می‌باشند.[۱۳]


  • سد هراز: بزرگ‌ترین سد شمال ایران است که بر روی یکی از سرچشمه‌های رود هراز بنا شده‌است.


  • سد فینسک: سد فینسک با ظرفیت مخزن ۱۱٬۸ میلیون مترمکعب، بر روی رودخانه سفیدرود که یکی از سرشاخه‌های رودخانه تجن ساری است، موقعیت این سد در منطقه حفاظت‌شده پرور و نزدیک روستاهای تُم و تلاجیم است که درگذشته جزئی از مازندران بودند و ظاهراً این دو روستا به زیرآب می‌روند و در صورت ساخت این سد، علاوه بر به‌هم خوردن تعادل محیط‌زیست منطقه حفاظت‌شده دودانگه و تهدید حیوانات در معرض انقراض و جنگل‌ها و خشک‌شدن چشمه‌ها و آبشارهای این مناطق، شاهد نابودی مزارع کشت برنج و معیشت روستاییان بندبن و چهار رودبار بخش چهاردانگه خواهیم بود.


نیروگاه‌ها



  • نیروگاه تلمبه‌ای ذخیره‌ای سیاه‌بیشه، نیروگاه سیکل ترکیبی شهید سلیمی، نیروگاه سیکل ترکیبی غرب مازندران و نیروگاه گازی غرب مازندران چهار نیروگاه مهم استان هستند.


تالاب‌ها


کنوانسیون رامسر کنوانسیون مربوط به تالاب‌های مهم بین‌المللی، به ویژه تالاب‌های زیستگاه پرندگان آبزی معروف به کنوانسیون رامسر پیمانی بین‌المللی برای حفاظت از تالاب‌ها و حیوانان و گیاهان وابسته به آن‌ها (به ویژه پرندگان آبزی) است که در سال ۱۹۷۱ میلادی در شهر رامسر به تصویب رسید. در ابتدا این معاهده به امضای نمایندگان ۱۸ کشور شرکت‌کننده رسید، اما امروزه ۱۶۹ کشور جهان عضو این پیمان هستند.



وجه تسمیه



بر سر این که مازندران از ابتدا همین سرزمین کنونی بوده باشد، اختلاف نظر وجود دارد. تا قرن‌ها نام ناحیه‌ای، که بخش اصلی آن را استان مازندران کنونی تشکیل می‌داده، «تپورستان» یا «طبرستان» بوده‌است که به احتمال زیاد برگرفته از نام قوم باستانی تپورها می‌باشد. این قوم پیش از ورود آریایی‌ها در کنار آماردها قومیت اصلی منطقه بوده‌است. بعدها عبارت مازندران به نواحی جلگه‌ای جنوب دریای خزر اطلاق شد و در کنار طبرستان (برای نواحی کوهپایه‌ای) استفاده می‌شود. متأخر بودن نام مازندران برای این ناحیه این تردید را به وجود آورده‌است که مازندران در شاهنامه فردوسی به سرزمینی که اکنون مازندران نامیده می‌شود، اطلاق نمی‌گردد.



نام مازندران



فردوسی :





که مازندران شهر ما یاد بادهمیشه بر و بومش آباد باد

برخی ریشه نام مازندران را آمیخته‌ای از ماز به معنی بزرگ و نیز میانه، ایندیرا و آن پس وند مکان دانسته‌اند و در نتیجه عبارت «مازیندیران» را به معنی جایگاه دیو بزرگ، ایندیرا می‌دانند.[نیازمند منبع] گواه آن را هم شاهنامه دانسته‌اند که در آن از مازندران به عنوان جایگاه دیو سفید نام برده‌است و نیز ایندیرا را کوهی دانسته‌است در میانه این سرزمین. بر پایه همین موضوع ملک الشعراء بهار بیت زیر را سروده است:





قله دماوند در استان مازندران









































ای دیو سپید پای در بند!ای گنبد گیتی! ای دماوند!
از سیم به سر یکی کله‌خودزآهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت رویبنهفته به ابر، چهر دلبند
با شیر سپهر بسته پیمانبا اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردونسرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک مشتآن مشت تویی تو ای دماوند!
تو مشت درشت روزگاریاز گردش قرنها پس افکند
ای مشت زمین! بر آسمان شوبر ری بنواز ضربتی چند
نی نی، تو نه مشت روزگاریای کوه! نیم ز گفته خرسند
تو قلب فشردهٔ زمینیاز درد ورم نموده یک چند
شو منفجر ای دل زمانه!وآن آتش خود نهفته مپسند
خامش منشین، سخن همی گویافسرده مباش، خوش همی خند
ای مادر سر سپید! بشنواین پند سیاه بخت فرزند

پندار دیگر آنست که «ایندرا» را از خدایان افسانه‌ای آریایی بدانیم که در نوشته‌های سانسکریت همانند «ریگ ودا» دیده می‌شود؛ «ایندرا» خدای باران، آذرخش و تندر، جنگاوری و فرمانروای دیوان (خدایان) است و بهشت را در دست دارد. سوار بر ابرها باران می‌آورد و بیابانها را بوستان می‌کند. اژدهای خشکسالی در کوهستان را نابود می‌سازد. «ایندرا» در کوه خانه دارد. در اوستا، «ایندرا» دیو بی‌هنجاری و در ستیز با اردیبهشت است.


نام کهن و اصلی مازندران طبرستان است که در واقع تپورستان بوده و علت نامگذاری آن وجود قوم؛ البی که در آن وجود دارد به نام قوم تپور می‌باشد که از شهر بابل تا شهر گرگان امتداد دارد. از اقوام دیگر مازندران قوم آمارد است که مرکز آن آمل و از آمل تا تنکابن و قوم کادوس از تنکابن تا رامسر هستند.


برخی نام مازندران را به شکل ماز + اندر + آن می‌دانند. ماز در زبان مازندرانی به زنبور عسل گفته می‌شود و کسانی که این ریشه یابی را پذیرفته‌اند معنای مازندران را «جایی که زنبورعسل در آن هست» می‌دانند.


به باوری دیگر، نام مازندران برگرفته از کوه ماز است. پس مازندران سرزمینی است که کوه ماز در آن جای دارد (ماز+اندر+آن). رشته کوه ماز در جنوب مازندران، در راستای غرب به جنوب شرق کشیده شده‌است. رشته کوه ماز هم راستا با دوبرار در دشت لار و پلور است که تا فیروزکوه پیش می‌رود. مردم دماوند هنوز به این کوه بلند که در شمال شهر دماوند امتداد یافته، ماز می‌گویند. از سوی دیگر در لاسم و در میان رشته کوه دوبرار، قله‌های بلندی مانند انگمار، سیاه کمر دیده می‌شود که یکی از آن‌ها قله بلند ماز است. منوچهری دامغانی (قرن پنجم) واژه «ماز» را به همراه مازندران در یک بیت می‌آورد:





برآمد یکی ابر مازندرانچو مار شکنجی و ماز اندر آن

می‌دانیم منوچهری دامغانی سراینده زبردستی در ترسیم طبیعت در سروده‌های خود بوده و همچنین سال‌ها در مازندران زیسته‌است. «ماز» در اینجا همان کوه ماز است که ابرها چون ماری به خود پیچیده، آن کوه را دربر گرفته‌اند. گروهی، ماز را پیچ و خم می‌دانند، ولی واژه «شکنج» در «مار شکنجی» خود به معنی پیچ و خم است و آوردن واژه‌ای دیگر (که ماز باشد) به معنی پیچ و خم در اینجا، درست نمی‌نماید. ابن اسفندیار در کتاب تاریخ تبرستان به سال ۶۱۳ هجری می‌نویسد: و مازندران محدث است به حکم آنکه مازندران بحد مغربست و به مازندران پادشاهی بود چون رستم زال آنجا شد او را بکشت. منسوب این ولایت را موز اندرون گفتند بسبب آنکه موز نام کوهیست از حد گیلان کشیده تا به لار و قصران که موز کوه گویند همچنین تا به جاجرم.[۱۴][۱۵]
عده‌ای نیز به این دلیل که سابقاً این سرزمین مملو از گوزن بوده و مازن نیز به معنای گوزن بوده و از طرفی دران را نیز به معنای درندگان می‌باشد اینطور استنباط کرده‌اند که دران به معنای درنده کنایه از ببر مازندران است و چون این سرزمین در گذشته مملو گوزن و ببر بوده مردم آن سرزمین را به این نام خواندند.


مازندران کنونی در درازای تاریخ، شاهد وقایع و اتفاقات فراوان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده‌است. در اهمیت سرگذشت وقایع تاریخی این استان، کافی است که گفته شود هیچ‌یک از مناطق ایران به اندازه این سرزمین، شاهد رویدادهای تاریخی نبوده‌است.


به همین سبب است که نویسندگان و مورخان ایرانی و خارجی، فراز و نشیب‌های تاریخی این سرزمین را در کتاب‌هایی به رشته تحریر درآورده‌اند. از آثار نویسندگان روسی دربارهٔ مازندران، تاریخ مازندران و استرآباد تألیف رابینو، و از آثار نویسندگان مازندرانی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران تألیف میر ظهیرالدین مرعشی، و از آثار نویسندگان ایرانی، تاریخ طبرستان به کوشش اردشیر برزگر و مازندران از قدیم‌ترین ایام تا به امروز، نوشته دکتر محمد مشکور را می‌توان نام برد. اما این که نام مازندران از چه زمانی در این سرزمین متداول شد اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از مورخان معتقدند از زمان ابن اسفندیار و یاقوت، به جای هیرکانیا کلمه مازندران بکار برده شده‌است عده‌ای هم تاریخ بکارگیری واژهٔ مازندران را از سده چهارم هجری قمری به بعد می‌دانند.




ببر مازندران




اسب کاسپین


















































چنین گفت کز شهر مازندرانیکی خوشنوازم ز رامشگران
اگر در خورم بندگی شاه راگشاید بر تخت او راه را
برفت از بر پرده سالار بارخرامان بیامد بر شهریار
بگفتا که رامشگری بر درستابا بربط و نغز رامشگرست
بفرمود تا پیش او خواندندبر رود سازانش بنشاندند
به بربط چو بایست بر ساخت رودبرآورد مازندرانی سرود
که مازندران شهر ما یاد بادهمیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گلستبه کوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگارنه گرم و نه سرد و همیشه بهار
نوازنده بلبل به باغ اندرونگرازنده آهو به راغ اندرون
همیشه بیاساید از خفت و خویهمه ساله هرجای رنگست و بوی
گلابست گویی به جویش روانهمی شاد گردد ز بویش روان
دی و بهمن و آذر و فرودینهمیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویباربه هر جای باز شکاری به کار
سراسر همه کشور آراستهز دیبا و دینار وز خواسته
بتان پرستنده با تاج زرهمه نامداران به زرین کمر


ریشه‌شناسی واژه مازندران


از منظر زبان‌شناسی همواره با گذر زمان، ریشه بسیاری از کلمات و علت نامگذاری آنها، در هاله‌ای از ابهام فرومی‌رود و گمانه‌های مختلفی در رابطه با وجه تسمیه انتخاب کلمات پدید می‌آید. یکی از این واژگان «مازندران» است.


به علت وجود تناقضات تاریخی و اسطوره‌ای در ارتباط با «مازندران»، نیاز به درک معنی و مفهوم این واژه بیشتر احساس می‌شود. ریشه‌شناسی و رمز گشائی واژگان، یکی از راهکارهای مؤثر در پی بردن به هویت تاریخی، ادبی، فرهنگی، جغرافیایی و حتی اقلیمی مرتبط با یک واژه است. با توجه به سخنان بالا در خصوص ریشه واژه مازندران، در جمع‌بندی سخنان پژوهشگران و همچنین در نگاهی نو، گمانه‌ها و برداشت‌ها در خصوص ریشه واژه مازندران به شرح ذیل است:


۱- برداشت نخست از معنی مازندران، به سرزمین محصور در میان دیوار، دژ یا کوه اطلاق می‌گردد.


۱–۱-ابن اسفندیار مؤلف کتاب تاریخ طبرستان در ۶۱۳ ه‍. ق، بر این گمانه است که مازندران تغییر یافته «موز اندرون» است و بیان می‌دارد: «این ولایت را موز اندرون می‌گفتند.»[۱۶]


۱–۲-مرعشی گمانه مشابه‌ای دارد و مازندران را منسوب به ماز و مازیار می‌داند. او می‌گوید: «و اسم مازندران محدث است، و به تجدید مازندران می‌گفتند به سبب آن که ماز نام کوهی است، از گیلان کشیده‌است تا به لار و قصران و به قول بعضی مازیار[۱۷] بن قارن دیواری تا حد گیلان بساخت؛ و هنوز عمارت آن به جای است؛ و چند تا دروازه فرموده ساختند و دربان نشاندند تا کسی بی‌اذن او آمد و شد نتواند کردن و آن دیوار را ماز می‌خواندند و درون او را مازاندرون می‌گفتند.»[۱۸]


از طرفی، دکتر صادق کیا به نقل از احیاء الملوک از ملک شاه حسین سیستانی چنین گفته‌است: «و این مازندران را موزه اندرون می‌گویند. زیرا که کوهی که این بلاد را در میان گرفته موزه کوهی می‌گویند. از کثرت استعمال مازندران می‌گویند.»


این تعبیر از مازندران، به ویژه مازندران ایران زمانی قوت می‌گیرد که این سرزمین در گذشته همواره محصور در میان دژها و کوه‌ها بوده‌است و چنان‌که مورخانی چون استرابو در توصیف هیرکانیا نقل می‌کنند، به علت هجوم مکرر قبایل بدوی، سایر مناطق بدون حصار طبیعی، مانند دشت گرگان یا سایر مناطق قابل نفوذ، توسط دیوارهایی بلند محصور می‌شده‌است. این برداشت از معنی مازندران، با مازندران شاهنامه هم تا حدودی تناسب دارد، و البته با برخی نقاط دیگر که به مازندران شهرت دارد.


۲-از آنجا که طبق نظر برخی مورخان، مازندران از ریشه «ماز (ماز+ اندر آن) و موز (موز+ اندرون)» می‌باشد، لذا بررسی این کلمه، در زبان فارسی، پهلوی، عربی، لاتین و همچنین گویش بومی مازندرانی شاید راهگشا باشد، و با توجه به معانی کلمه ماز و موز، تعابیر مختلفی از این واژه می‌توان ارائه نمود.


۲–۱-ماز در لغت‌نامه دهخدا «مطلق چین و شکنج» را گویند. چین. نورد. پیچ و خم. با اشاره به ابیاتی چون:





ای من رهی آن روی چون قمروان زلف شبه رنگ پر ز ماز

(شهید)


و یا،





برآمد یکی ابر مازندرانچو مار شکنجی و ماز اندر آن

(منوچهری دامغانی)


که گویا در وصف سرزمین مازندران ذکر گردیده‌است؛ و کلمه «مازندران» و «ماز اندر آن» در آن قابل توجه و تأمل است.





یکی خشت شاهی پر ماز و پیچبه کف داشت وز رنج ناسود هیچ

(اسدی)



تاریخ



ا کشفیات دانشمندان در غارهای هوتو و کمربند، گواهی بر زندگی انسان‌ها در ۷۵ هزار سال پیش[نیازمند منبع] از این بدست آمده‌است، علاوه بر این، باستان‌شناسی[نیازمند منبع] در گوهر تپه، که ثابت کرد مازندران بیش از ۶ هزار سال پیشینه تمدن شهری دارد[نیازمند منبع]، مازندران را به یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های باستان‌شناسی در منطقه خاورمیانه و جهان شناسانده‌است[نیازمند منبع] و آن در فرهنگ‌سازی و تمدن شهرنشینی مردم در ایران نقش مهمی را ایفا کرده‌اند است، در حالی که آمل شهری که آن را دومین شهر کهن ایران می‌خوانن هم در این استان جا دارد و تاریخ آمل جزو تاریخ‌های اول شهری است که در زمان مردم آمارد یا همان آماردیان شکوفا شده‌است. مازندران جزوی از قلمرو پادشاهی ورگانا و پس از آن یکی از استان‌های مهم پادشاهی طبرستان که پس از شاه عباس طبرستان ایالتی از ایران و مازندران استانی از این ایالت شد، بوده‌است.


مردم بومی آن تپوری (مازندرانی) وآمارد هستند. این سرزین در زمان کوروش زیر فرمان هخامنشیان قرار گرفت[نیازمند منبع]. درکتیبه بیستون سرزمین مازندران به نام پشتخوارگی[نیازمند منبع] و در اوستا پزشخوارگر آمده‌است و مازندران قلمرو اشکانیان و آمل مرکز اصلی آن بوده‌است. مازندران تا زمان قاجاریه، به مرکزیت بارفروش (بابل) اداره می‌شد. این شهر، تا اواسط دوران قاجاریه، حاکم نشین مازندران بوده‌است.



ورود اقوام گوناگون


ساکنان قدیم غرب دریای خزر یا دریای مازندران کادوسیان بودند. در منطقه میانی و شرقی دریای خزر اقوام آنریاک - مردویی و تپورها ساکن بوده که بعدها ایرانیان آن را تپورستان و با آمدن اعراب این منطقه را تبرستان نامیدند. نمی‌توان گفت این اقوام کی و از کجا آمده‌اند اما به نظر استرابون، تپورها در حد فاصل آماردها و هیرکانیه زندگی می‌کردند. (یعنی میان آمل و گنبد امروزی) اما دیاکونف نوشته: «تپورها در هیرکانیه ساکن بودند و تحت نفوذ هیرکانیان.» مرز شرقی آن‌ها استرآباد و مرز غربی آن‌ها از چالوس بود. پس مازندران بخشی از تپورستان است که مرکز آن شهر تاریخی ساری بوده و هست. اراستوفن می‌نویسد: «قبیله‌هایی که در کناره دریای خزر بودند چنین‌اند: هیرکانیان، آماردها، آناری‌ها، کادوسها، آلبانیها، کاسیان.» وی هم چنین نوشته: «تپورها قبیله‌ای بودند که در سرزمین هیرکانی ساکن و جزو قبایل کنار دریا نبودند.» ظاهراً ایشان قبایل گسترده‌ای بودند که با آمدن آریایی‌ها عقب رانده شدند. در مسکوکات سلاطین مستقل مازندران که خود سکه می‌زدند نام پادشاه تاپورستان آمده‌است.


قوم جل یا گل هم از سفیدرود تا لومیر سکنی داشتند که مردم گیلک از تبار هستند و ادر تاریخ باستان با نام «گلای Gelaee» معرفی شده‌است.


قوم دیگر آماردها بودند آماردها نام یک تبار باستانی آریایی است که در شمال ایران، به‌ویژه از آمل تا رودسر زندگی می‌کرده‌اند. به گفتهٔ ریچارد فرای،[۱۹]آملی کورت[۲۰] و کریستوفر برونر،[۲۱]آریایی بوده‌اند، و به مردمان سکا و داهه پیوند داده شده‌اند.[۲۲] نام شهر امروزی آمل برمی‌گردد به زندگی آنان در آن گستره. همچنین آن که دو آمل، یکی در مازندران و دیگری در گسترهٔ آمودریا، جای داشته‌اند.[۱۹]


به نوشتهٔ کریستوفر برونر،[۲۳] آماردها، تا دوران فرهاد یکم اشکانی، در گسترهٔ آمل مازندران می‌زیستند؛ و آن‌که فرهاد یکم، بخشی از این مردم را می‌کوچاند به گسترهٔ دربند در قفقاز، و بازماندگان آنان آمیخته می‌شوند با سکایی‌تباران تپور—که از پارته (Parthyene) کوچانده شده بودند به بخش‌های میانی جنوب دریای کاسپین (مازندران کنونی)—و مردم مازندران (تپورستان) را تشکیل می‌دهند.[۲۴]




آرش کمانگیر که از آمل به مرو تیر انداخت



پیش از اسلام



در روزگار سلطه کیانیان بر ایران، کاووس کیانی که داستان صفا و نزهت بهشتی مازندران یا سرزمین دیوان را از زبان نغمه‌ساز می‌شنود، به وسوسه رامشگر آهنگ تسخیر مازندران می‌نماید:










شنیدم یکی نو سخن بس گرانکه شه دارد آهنگ مازندران



کتیبه‌ای از مارلیک، که از بقایای آماردها در گیلان امروزی محسوب می‌شود.





جام کلاردشت، از بقایای آماردها در کلاردشت، مازندران.




آماردها در زمان حکومت هخامنشیان، اولین قوم مستقل ایرانی


پس با لشکری گران به مازندران می‌رود، اما در تلاقی دو سپاه، سپاهش از دیوان مازندرانی شکست می‌خورد و خود نیز اسیر دیو سپید می‌گردد. قبل از ورود آریایی‌ها به این سرزمین طوایف مختلفی در آنجا سکونت داشته‌اند. از جمله این اقوام می‌توان از تپوریها، آماردها و کادوسی‌ها نام برد. اقوام تپوری در مازندران زندگی می‌کردند. آماردها در نواحی کوهستانی بین رودخانه هزار آمل و تنکابن تا دیلمستان و سفید رود به سر می‌برده‌اند. کادوسی‌ها نیز در گیلان سکنی گزیده بودند.


از شیوه حکومت و حاکمان طبرستان پیش از اسلام اطلاعات محدودی وجود دارد. طبق آنچه در کتب تاریخی یونانیان آمده، اتو فرادات در زمان حمله اسکندر حاکم تپورستان بوده و اسکندر مقدونی او را به مقام خویش ابقا کرد ولی آماردها حاضر به اطاعت نشدند و به کمک درختان در جنگل پنهان می‌شدند و در برابر سپاهیان اسکندر مقاومت نمودند و حتی اسب محبوب اسکندر، بوسفال، را ربودند؛ ولی سرانجام اسکندر با تهدید و به آتش کشیدن بخش‌هایی از جنگل توانست آنان را مطیع ساخته و حکومتشان را به اتو فرادات سپارد. پس از اسکندر، در زمان سلوکیان اسماً آماردها جزئی از ولایات سلوکی بودند منتهی هیچ جنگی میان آنان رخ نداد و به احتمال زیاد آماردها به استقلال دست یافته بودند. پس از این در زمان اشکانیان است که فرهاد یکم به جنگ آماردها رفت و آن‌ها را به اجبار به ناحیهٔ دربند کوچاند.[۲۵] آن گونه که از نامه تنسر به گشنسب پیداست، سلسلهٔ دیگری علیه سلوکیان در کرانه‌های دریای مازندران شکل گرفت که در عصر اردشیر ساسانی به گشنسب به ارث رسیده بود. گشنسب و اخلاف او تا زمان حکومت قباد ساسانی بر سراسر پتشخوارگر فرمانروایی نمودند و جزئی از ناحیهٔ شمالی امپراتوری ساسانی بودند.[۲۶] پس از گشنسب‌شاهان، کیوس، شاهزادهٔ ساسانی و برادر بزرگتر انوشیروان، در سال ۵۲۹ میلادی عازم طبرستان شد و فرمانروایی این نواحی را برای مدتی، تا سال ۵۳۶ میلادی، در دست داشت. پس از کیوس، به دستور انوشیروان خاندان زرمهر به تبعیت از ساسانیان در منطقه مستقر شدند و تا سال ۶۸۵ میلادی، در سراسر پتشخوارگر فرمان می‌راندند. در این سال مقارن با حمله عرب‌ها به ایران، شاهزاده‌ای به نام گیل گاوباره توانست با مسالمت آذر ولاش، واپسین زرمهرشاه، را کنار راند و سراسر پتشخوارگر را به دست گرفت.[۲۷]



آماردها (آمردها)


آمارد، آمرد، آمار یا ماردها (به زبان سکایی: آمارد، Amard؛ به زبان پهلوی: آمویی، Amui) مردم این قبیله در مازندران و قسمتی از گیلان کنونی زندگی می‌کردند. نام اصلی این قبیله آمو بود که در فارسی باستان به آمرد یا اَمرد به معنی زیانبخش و ویرانگر تبدیل شد. همچنین در برخی کتاب‌ها به آن‌ها «مارد» نیز گفته‌اند. آن‌ها مردمی جنگجو و هنرمند بودند و با همسایگان خود در کشمکش دایمی بودند.



مادها


در زمانی که فلات ایران به خصوص نواحی زاگرس صحنه جنگ و خون‌ریزی آشوریان و اقوام دیگر بود، مردمان نواحی جنوبی دریای خزر در آرامش و امنیت و شرایط مناسب اجتماعی زندگی می‌کردند و اقوام نواحی دیگر به آن‌ها پناهنده می‌شدند. یکی از طوایفی که به نواحی جنوب خزر پناهنده شده‌است طایفه مغان، یکی از طوایف شش‌گانه ماد بوده‌است. در دوره حکومت آرته یس مادی (شاه قبل از دیا اکو) جنگی بزرگ بین کادوسیان و مادها اتفاق افتاد. علت این جنگ بدبینی یکی از پارسیهای صاحب نفوذ در دربار شاهی به نام پارسد (پارساداس) نسبت به شاه بود. او زمانی از شاه رنجیده خاطر گردید و با سه هزار نیروی جنگی به سرزمین کادوس‌ها می‌رفت و حمایت آن‌ها را جلب می‌کند و آن‌ها علیه مادها تحریک نمود. آرته یس سپاهی انبوه را به مقابله با او فرستاد. در جنگی که بین آن‌ها رخ داد، سپاه ماد شکست خورد و کادوسی‌ها پارسد را به پادشاهی خود انتخاب کردند. او همواره به قلمرو ماد تجاوز می‌کرد و به غارت آن حدود می‌پرداخت.



هخامنشیان




آماردها و تپورها در کرانه‌های دریای خزر.


حکومت هخامنشیان از حدود ۶۷۵ ق. م آغاز شده و تا سال ۳۳۰ ق. م ادامه یافته‌است. سر سلسله این دودمان هخامنش بوده که پس از آن چیش پیش اول، کمبوجیه اول، کورش اول، چیش پیش دوم، کوروش دوم، کمبوجیه دوم، کوروش سوم (بزرگ)، کمبوجیه سوم و… بر این سرزمین حکومت کردند. کوروش پس از فرو ریزی دولت آریائی ماد، مشغول تهیه مقدمات یک حکومت نیرومند شد. او ارتشی از عناصر سپاه ایران و حاشیه دریای خزر فراهم کرد.


اقوام ساردی، تپوران، کادوسیان و سکائیان از جمله نیروهای برجسته شرکت‌کننده در اردوی کوروش بودند. در این نبرد کوروش تپوران مازندرانی و کادوسیان گیلانی را از ارتش جدا نمود و آن‌ها را ترغیب به حمله نمود. در اثر حمله این نیروها سپاه لیدی شکست خورد و شهر سارد به محاصره سربازان کوروش درآمد. بعد از این جنگ آماردها و کادوسیان همچنان در حلقه اتحاد کوروش باقی ماندند و در اکثر جنگ‌های زمان او شرکت فعال داشتند. در زمان کوروش، ایران به صورت ملوک الطوایفی اداره می‌شد و مازندران و طبرستان به یکی از اعیان فارس سپرده شده بود. در جنگ خانگی مشهور به «کوناکسا» بین اردشیر هخامنشی و برادرش کوروش کوچک، کادوسیان به حمایت از اردشیر پرداختند. در این جنگ فرمانده قوای کادوسی به نام آرته گرس کشته شد. ۱۴ سال بعد از جنگ کوناکسا، کادوسیان علیه هخامنشیان قیام کردند. اما اردشیر با سپاهی انبوه آن را سرکوب نمود و آن‌ها نیز اطاعت از دولت مرکزی را پذیرفتند.



سلوکیان


به هنگام حمله اسکندر در سال ۳۳۱ ق. م، تمامی اقوام کناره خزر یعنی آماردها، کادوسی‌ها، تپوریها، هیرکانیها و کاسپیها سپاهی مرکب از هشت هزار نفر پیاده و سواره تشکیل داده و به کمک داریوش سوم هخامنشی فرستادند. این قشون تحت فرماندهی یکی از فرماندهان شجاع به نام «مازه» قرار گرفت. در این نبرد که «جنگ گوگمل» خوانده می‌شد، جنگی هولناک میان گارد شاه و جنگجویان نخبه یونانی درگرفت. شجاعتهای اقوام مزبور در این جنگ عظیم یکی از درخشان‌ترین فصول جنگ‌های ایران و یونان شناخته می‌شود. اسکندر پس از فتح و غارت و آتش زدن تخت جمشید، پایتخت ایران هخامنشی، چون شنید که داریوش قصد بازسازی سپاه خود را دارد، سپاه خود را به سه قسمت کرد. او «پارمن ین» را مأمور فتح سرزمین کادوس نمود تا راه کمک آنان به داریوش را قطع نماید. «کراتر» دوست نزدیک اسکندر و سردار لایق وی نیز جهت اشغال سرزمین تپوران طبرستان مأموریت یافت. این دو سردار مأمور بودند پس از تسخیر سرزمین‌های گیلان و مازندران، در گرگان به اسکندر که خود با بخشی از ارتش خویش داریوش را تعقیب می‌کرد، بپیوندند. «کراتر» با سازشی که با «فرادات» تپوری سردار این قوم نمود، بخش کمی از طبرستان را اشغال کرد، ولی پارمن ین از تسلط بر سرزمین دلیران کادوس عاجز ماند. اسکندر پس از قتل داریوش، خود تصمیم به یکسره کردن کار مردم آمارد و کادوس، گرفت. قوای اسکندر در بیشه‌های متراکم خزری و ارتفاعات جنگلی با آماردها درگیر شدند و تلفات و خسارات فراوانی متحمل شدند. سرانجام آماردها نمایندگانی اعزام داشتند و راه سازش پیش گرفتند. پس از مصالحه، رسیدگی به امور منطقه آمارد نشین نیز به «فرادات» تپوری [طبرستانی] که قبلاً تسلیم کراتر سردار اسکندر شده بود، واگذار گردید. لازم است ذکر شود که بعدها، در روزگار فرمانروایی جانشینان اسکندر در ایران، در جنگ رافیا، کادوسیان را از جمله لشگریان سلوکی می‌بینم.




گوهر تپه



اشکانیان


پهناوری دولت اشکانی در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوه‌های قفقاز تا خلیج فارس را شامل می‌شد. به دلیل قرار گرفتن جاده ابریشم در گستره حکومت اشکانی و قرار گرفتن مسیر تجاری بین امپراتوری روم و حوزه مدیترانه و امپراتوری هان در چین، این امپراتوری به مرکزی برای تجارت بدل گشت. اشکانیان از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای محدوده شرق دریای خزر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش پَرثَوَه آمده‌است که به زبان پارتی پهلوی می‌شود. چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند. ایالت پارتی‌ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای مازندران و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای مازندران، آمل می‌زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند. آمل در آن زمان پایتخت اقلیمی اشکانیان بود.




آماردها و ورکانی‌ها در کرانه‌های دریای خزر در نقشه‌ای فرانسوی دیده می‌شوند.



بقایای ساسانی





احمد کسروی در بهار نوشته‌است:
«اوایل قرن سوم که دامنهٔ فتوحات اسلامی در آسیا تا حدود چین و در آفریقا تا سواحل بحر اطلس و در اروپا تا ورای جبال آلپ امتداد یافته بود و در پایتخت‌های اسپانیا و پرتغال به جای ناقوس صدای اذان مسلمین به اطراف طنین می‌انداخت، در قلل جبال سوادکوه آتشکده‌های دین زرتشت دایر و مشتعل بود و اسپهبدان هنوز کیش نیاکان خود را از دست نداده بودند.»[۲۸]


بعد از اسکندر و جانشینانش گیلان و مازندران حالت استقلال داشته‌اند. گشنسب شاه در این دوران بر مازندران حکومت می‌کرده‌است و خاندان او از ۳۳۰ ق. م تا ۵۲۹. م نزدیک به نهصد سال حکومت کرده‌اند. در دوران سلطنت بهرام گور (۴۲۰–۴۳۸. م)، پس از آنکه بهرام بر خاقان پادشاه ترکان پیروز شد، با خبر شد که یکی از سران دیلم با لشکری انبوه به ری و سرزمین‌های اطراف آن حمله و جمعی را اسیر نموده‌است. او همچنین نگهبانان مرزی آن حدود را مجبور به پرداخت خراج نمود. بهرام‌گور، مرزبان را با سپاهی به ری فرستاد. سپس خود بهرام نیز به او پیوست و بیدرنگ به سوی دیلم روان شد. دو سپاه در میانه راه به یکدیگر رسیدند. بهرام، سردار دیلمی را گرفتار ساخت و سپس او و سپاهیانش را بخشید و آن‌ها در شمار یاران نزدیک بهرام قرار گرفتند. دوام حکومت و فرماندهی خاندان گشنسب در طبرستان تا روزگار فیروز ساسانی ادامه داشته‌است که در این زمان ترکان صحرانورد ماوراء جیحون به خراسان و مرزهای تپورستان (طبرستان) تاخته‌اند. کاری از خاندان گشنسب برنیامد ولی کیوس (کی وش) فرزند ارشد قباد شاه ساسانی، به امر پدر به کمک مردم طبرستان و گیلان شتافت و ترکان را تار و مار ساخت. از این زمان حکومت خاندان گشنسب پایان یافت و حکومت به ساسانیان منتقل شد.


ظهور مزدک و افکار مزدکی، قباد شاه ساسانی را مجذوب خود ساخت و او نیز پس از قبول این آیین، به تبلیغ آن پرداخت. اما دیری نپایید که شاه ساسانی قربانی یک توطئه پنهان شد و از قدرت برکنار شد و به این ترتیب نهضت مزدکی نیز خاتمه یافت. مدتی بعد کیوس، شاه گیلان و مازندران و برادر خسرو انوشیروان ـ فرمانروای ایران ـ به کیش مزدکی درآمد. در دوران انوشیروان مزدکیان سرکوب شدند و بیشترین تلفات را مزدکیان در گیلان و بلوچستان دادند. کیوس، حاکم مازندران و گیلان به دعوت برادر خود انوشیروان جهت همکاری در سرکوب ترکان ماوراء جیحون با مردان مازندران، دیلمیان و گیل‌ها بر ترکان تاخت. او بعد از حمله دوم خود به ترکان و کسب پیروزی، هوای حکومت ایران کرد و به مدائن حمله برد، ولی اسیر شد و سر خود را در این داعیه از دست داد. (۵۲۹–۵۳۶. م). پس از قتل کیوس، انوشیروان حکومت طبرستان و مازندران را به فرزندان امیر سوخرا که از امرای فیروز بن هرمز بود سپرد. پنج نفر از این خاندان به نام‌های زرمهر بن سوخرا، داد مهر بن زر مهر، ولاش بن داد مهر، دار مهر بن ولاش و آذرولاش بن داد مهر به مدت ۱۱۰ سال بر نواحی ساحلی خزر حکومت کردند.


پس از آذر ولاش، این ولایت به گیل بن گیلانشاه گاو باره که از نوادگان جاماسب بن فیروز ساسانی بود سپرده شد. گیلان بن گیلانشاه فرمانروایی مقتدر بود که حکومتی قوی در روزگار یزدگرد سوّم در گیلان و مازندران برپا کرد. مازندرانیها او را گیل گاو باره نامیدند. گاو باره پایتخت را از مازندران به گیلان انتقال داد و از گیلان تا گرگان عمارات و قصرهای عالی ساخت. مدت فرمانروایی او بر دو منطقه بزرگ خزری پانزده سال بود. بعد از او دابویه فرزندش بر این منطقه حکومت کرد. در این زمان اعراب مسلمان به ایران حمله کردند و پایتخت ساسانیان مدائن را متصرف شدند. پس از جنگ قادسیه، یزدگرد ساسانی که از سلطنت کردن ناامید شده بود، «باو» را از آتشکده اصطخر فارس دعوت به همکاری نمود. باو پس از عزل از حکومت مازندران و گیلان در زمان شیرویه ساسانی در این آتشکده منزوی شده بود. او تا ری یزدگرد را همراهی کرد ولی از شاه ساسانی خواست تا به زیارت آتشکده کوسان پایتخت باستانی طبرستان که بنای جدش کیوس بود رفته و از آنجا در گرگان به شاه ملحق شود، ولی پس از رسیدن به آتشکده چون از سقوط ساسانیان مطمئن بود، در همان‌جا معتکف شد. سقوط ساسانیان زمینه تاخت و تاز ترکان ماوراءالنهر به مازندران را فراهم کرد و چون حاکم وقت یعنی «باو» حکومت را رها کرده بود، مردم دچار صدمات زیاد شدند مردم از «باو» که در آتشکده کِوَسان معتکف شده بود، خواستند قدرت را به دست گیرد و او با تعهد گرفتن از مردم مبنی بر حکومت مطلق وی بر مازندران، به حکومت بازگشت و نوادگان او به نام آل باوند یا باوندیان در مازندران و بعضاً گیلان قرن‌ها حکومت داشتند. بعدها فرخان بزرگ، فرزند دابویه از سلسله گاوباره حکومتی پرصلابت ابتدا در گیلان و سپس در مازندران تشکیل داد و در مرز و بوم خود دست به عمران و آبادانی زد.


پس از مرگ یزدگرد سوم و نابودی امپراتوری ساسانی، گیل گاوباره در سال ۶۵۱ میلادی، علم استقلال بیفراشتو با ایجاد گاهشماری طبری به نام «اسپهبد طبرستان، گیل گیلانشاه و پتشخوارگر پتشخوارگران» برای خود سکه ضرب کرد. پس از گیل گاوباره دو فرزند او دابویه و پادوسپان هر کدام دودمانی بنا نهادند.[۲۹]


دابویه و فرزندانش حکومت پدر را به ارث برده و با نام دابویگان حاکمان مستقل سراسر پتشخوارگر بودند. آن‌ها در زمان فرخان بزرگ پایتخت خود را از مناطق مرکزی طبرستان به سارویه منتقل کرده و تا سال ۷۶۱ میلادی، یعنی در زمان خلافت منصور عباسی و خودکشی اسپهبد خورشید، آخرین فرمانروای دابویی، به حکومت پرداختند.[۳۰] دیگر نسل گیل گاوباره با نام پادوسپانیان در قالب حکومتی محلی و کوچک در رویان باقی ماندند و در دوره‌ای طولانی میان سال‌های ۶۵۵–۱۵۹۸ میلادی بر نواحی خود مستقر بودند.[۳۱]


در زمان فرار یزدگرد به سوی خاور، یکی از همراهان او باو بود. باو از نوادگان کیوس بود و در زمان گریز با اجازهٔ یزدگرد از او جدا شده و به طبرستان آمد تا از یک آتشکده زیارت نماید. وی در طبرستان بود که خبر مرگ شاهنشاه ساسانی را شنید، فلذا در آتشکده عزلت گزید. در زمان حکومت دابویه، به علت دوری پایتخت اولیهٔ دابویگان از مرزهای شرقی طبرستان، مهاجمین از این نواحی به طبرستان هجوم می‌آوردند. به همین سبب مردم از باو خواستند تا به رهبری آنان شتابد و مهاجمان را دور سازد. باو با شروطی درخواست را پذیرفت و بدین شکل حکومت باوندیان شکل گرفت که تا سال‌ها در مرزهای شرقی طبرستان برقرار بود.[۲۹]


از دیگر حکومت‌های این دوره کارنوندیان یا سوخرائیان است که پیشینهٔ آن به هفت خاندان ممتاز ساسانی و چهار خاندان اشکانی می‌رسد. آن‌ها خود را از نسل کاوه آهنگر می‌دانستند و از زمان انوشیروان ساسانی در کوهستان‌های طبرستان حکومت داشتند. این خاندان مسبب شورش عمومی طبرستان علیه خلافت و پس از آن قیام مازیار بودند.[۳۲]



حکومت‌های شیعه


هم‌زمان با فتوحات مسلمانان از سلسله‌های پادوسبانان، باوندیان و افراسیابیان نام برده شده‌است که در طبرستان یا قسمتی از آن حکومت می‌کرده‌اند و استقلال نسبی داشته‌اند. مورخان درباره‌ی اولین حمله مسلمین به طبرستان وحدت نظر ندارند.


مازندران همچون گیلان در دوره اول فتوحات اعراب (۶۴۹–۶۳۷ میلادی) تحت تصرف مسلمانان قرار نگرفت و حتی در زمان بنی امیه تسخیر نشد و در زمان بنی عباس (۷۶۵ میلادی) مناطق جلگه‌ای آن ضمیمه گشت. مازندران اولین پایگاه اسلامی و شیعه دوازده امامی است[نیازمند منبع] و خاندان مرعشی و خاندان ناصرالحق اطروش هم در مازندران به پایتخت‌گری آمل بوده‌اند.


از سال ۲۲ هجری قمری ترویج دین اسلام در طبرستان آغاز شد و در ۱۴۴ هجری شهر ساری، پایتخت دابویگان به دست مسلمانان افتاد. دستگاه خلافت مسلمانان از شرق به چین و غرب به اسپانیای کنونی ختم می‌شد ولی با وجود این شرایط مردمان طبرستان آیین مزدیسنا را حفظ کرده بودند.


شورش طبرستان یا قیام عمومی طبرستان به آن دسته از شورش‌ها و نبردهای مردم طبرستان و مناطق پیرامون آن اشاره دارد که به رهبری اسپهبدان این سرزمین از سال ۱۶۸ هجری قمری تا ۱۸۹ هجری، علیه عباسیان رخ دادند.


۲۵ سال پس از خودکشی اسپهبد خورشید و انقراض گاوبارگان، با بالا رفتن نارضایتی‌ها از عمال خلیفه‌های عباسی، مردم به اسپهبد قارنوندیان، ونداد هرمز، رجوع کردند و از او خواستند تا رهبریشان را برای قیام برعهده گیرد. وی پس از مشورت با دیگر اسپهبدان، از دودمان‌های پادوسپانیان، باوندیان و مصمغان، این درخواست را پذیرفت. از این پس شروین باوندی چون پادشاه طبرستان بود و ونداد هرمز قارنوندی سپهسالاری او را می‌کرد. آن‌ها در روزی از پیش مشخص شده، شورش بزرگی علیه خلافت عباسی برپا کردند و مردم طبرستان و رویان در این روز پادگان‌ها را فتح نمودند و نظامیان عرب را به قتل رساندند. مورخین از این روز به عنوان «روزی که طبرستان از عمال خلیفه خالی شد» یاد می‌کنند و از کشته شدن ۲۰۰۰۰ نفر خبر می‌دهند.


پس از قتل‌عام عرب‌ها و نایبان خلیفه در طبرستان، خلافت عباسی سلسله نبردهایی برای بازپس‌گیری طبرستان آغاز کرد. خلیفه مهدی عباسی خواستار مرگ ونداد هرمز و آوردن سر او به بغداد، پایتخت خلافت، بود؛ ولی هیچ‌کدام از سردارانش موفق به این کار نشدند.


در تاریخ ابن اسفندیار امده است کینهٔ مردم طبرستان از عربان به حدی بود که در سال ۱۶۰ هجری مردم امیدوار کوه (کوهستانی میان آمل و گرگان)، از ظلم کارگزاران خلیفه به ستوه آمدند. فرمانروایان آن‌ها که ونداد هرمزد و سپهبد شروین و مسمغان ولاش بودند آن‌ها را بر ضد اعراب شورانیدند و بدان سبب در اندک زمان شورش و آشوب بزرگی پدید آمد. در یک روز، مردم سراسر طبرستان بر عربان بیرون آمدند و آن‌ها را به باد کشتار گرفتند.
علاوه بر اعراب، ایرانیانی که مسلمان شده بودند نیز طعمه نفرت و کینه مردم شدند. این نفرت و کینه چنان بود که حتی زنهایی از ایرانیان که به عقد زناشویی عربان درآمده بودند، ریش شوهران خود را گرفته از خانه برمی‌آوردند و به دست مردان می‌سپردند تا آن‌ها را بکشند.[۳۳][۳۴]


برخلاف دیگر نواحی ایران، مردم این خطه به صورتی تدریجی و به خواست خود اسلام را پذیرفتند و از همان ابتدا مذهب تشیع را برگزیدند. در ابتدا وجود دشمنی مشترک، یعنی خلیفه و عوامل خلافت، موجب گرویدن مردم به نادیان قیام علوی بود ولی رفته رفته به تعداد زیدیان پتشخوارگر افزوده شد.[۳۵]




قلمرو علویان طبرستان و گیلان


نخستین حکومت شیعی در ایران علویان طبرستان بود که در در ۲۵ رمضان ۲۵۰ هجری قمری به درخواست مردم محلی توسط حسن بن زید، معروف به داعی کبیر، ایجاد شد.[۳۶] داعی کبیر ابتدا با دودمان طاهریان، که پس از فتح طبرستان نایب خلافت در شمال کشور بودند، به مبارزه پرداخت و پس از اخراج آنان نبردهایی با سپاهیان خلیفه، یعقوب لیث صفاری و چندی از شورشیان داخلی داشت که نهایتاً از تمامی آن‌ها جان سالم به در برد.[۳۷] داعیان بعدی علوی در طبرستان دچار اختلافاتی شدند که منجر به ضعف آنان شد و سامانیان توانستند طبرستان را جزئی از قلمرو خود کنند ولی مجدداً ناصرالحق اطروش به ترویج تشیع زیدی پرداخته و مردم را علیه سامانیان متحد کرد و دودمان علویان طبرستان را بازسازی کرد.[۳۸][۳۹]


پس از دو یا سه نسل علویان طبرستان و گیلان از شعارهای عدالت‌طلبانهٔ نخستین خود عدول کرده و به کنار رانده شدند. این اوضاع زمینه را برای قیام اشرافی که نسب خود را به ساسانیان می‌رساندند، فراهم نمود و در این منطقه نیاز به حکومتی بود که هر دو قشر شیعیان و زرتشتیان را اقناع کند.[۴۰] از سوی دیگر، در اواسط قرن سوم هجری خلافت عباسی با جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ای مواجه شد که ضعف سیاسی او را در پی داشت. این جنبش‌ها در میان ایرانیان، که از پیش منتظر فرصتی برای شورش بودند، با ظهور دولت‌هایی مانند سامانیان و صفاریان این روند آغاز شد و از اوایل قرن چهارم هجری در شمال ایران جنبش‌های گوناگونی علیه خلیفه آغاز شد که اسفار بن شیرویه، ماکان کاکی، سالاریان، زیاریان و آل بویه از این دسته‌اند.[۴۱]




قلمرو حاکمان دیلمی پس از نابودی حکومت علویان طبرستان و گیلان:

██ ماکان کاکی


██ سالاریان

██ اسماعیلیان


██ مرداویج زیاری (پررنگ: ابتدای سال ۳۱۹ ه‍.ق - کم‌رنگ: پایان سال ۳۱۹ ه‍. ق)




عده‌ای از سپاهیان بلند مرتبهٔ علویان طبرستان پس از افول این حکومت علم استقلال برافراشتند. از جمله این سپاهیان پیشین مرداویج زیاری بود که قصد احیای امپراتوری ساسانیان را داشت. او نواحی بسیاری را در سال ۳۱۹ هجری فتح کرد و سلسلهٔ زیاریان را تأسیس نمود. مرداویج در اوج قدرت خود به قتل رسید.[۴۲][۴۳] پس از مرگ مرداویج، آل بویه که پیشتر در خدمت او بودند، قدرت یافته و جانشین مرداویج، وشمگیر، را شکست دادند و پس از آن حکومت زیاریان به طبرستان محدود شد ولی آل بویه به چنان قدرتی دست یافت که خلیفه مطیع آنان گشت.[۴۱]


با روی کار آمدن خاندان‌های ترک‌تبار در ایران، غزنویان موفق شدند طبرستان را رسماً فتح کنند ولی به حاکمان محلی (به‌طور مثال باوندیان و پادوسپانیان) خودمختاری دادند و به خراج، خطبه و سکه بسنده کردند. آن‌ها در گیلان همین قدر موفقیت را نیز کسب نکردند، سلجوقیان نیز رویکرد مشابهی داشتند. در این دوران اسماعیلیان طرفداران بسیاری در نواحی جنوب دریای خزر جذب نمود و حسن صباح در الموت قلعه‌ای مستحکم بنا کرد.[۴۴] در زمان خوارزمشاهیان دودمان باوندیان توسط آن‌ها قلع و قمع شد و محمد خوارزمشاه هنگام حمله مغولان به ایران به جزیره آبسکون در طبرستان گریخت. [نیازمند منبع]


شیخ خلیفه، از روحانیون شیعه آمل در زمان حکومت مغولان بر منطقه، در منطقهٔ سبزوار نهضتی انقلابی علیه ایلخانان را رهبری کرد که به سربداران معروف است. عدهٔ بسیاری در طبرستان نیز به پیروی از این جنبش برخاستند. پس از مرگ شیخ خلیفه جانشینان وی قلمرو حکومت سربداران را وسعت بخشیده [نیازمند منبع] و به سوی مازندران نیز لشکرکشی کردند که با شکست همراه بود.[۴۵] هم‌زمان با این رخدادها در دوران ملوک‌الطوایفی، آخرین اسپهبد سلسلهٔ باوندیان توسط یکی از فرماندهان خود به قتل رسید و کیا افراسیاب چلاوی حکومت چلاویان را ساخت. از طرفی قوام‌الدین مرعشی، ملقب به میربزرگ، تحت تأثیر جنبش سربداران قرار داشت، پیروان بسیاری در طبرستان کسب کرد. او در ابتدا با کیا افراسیاب متحد بود ولی میانشان اختلافاتی رخ داد[۴۶] و نهایتاً میربزرگ در نبرد جلالک مارپرچین دودمان چلاوی را شکست داده و کیا افراسیاب را به مرگ رساند و دودمان مرعشیان را تأسیس کرد.[۴۷] یکی از فرزندان کیا افراسیاب به نام اسکندر شیخی، که از این معرکه جان سالم به در برد، نزد تیمور گورکانی رفته و او را ترغیب نمود تا به طبرستان لشکرکشی نماید.[۴۶] تیمور خرابی‌ها و قتل‌عام‌های بسیاری در طبرستان انجام داده و سادات مرعشی را تبعید کرد ولی پس از مرگ او، مجدداً مرعشیان بازگشته و حکومت طبرستان را به دست آوردند.[۴۸]



تاریخ معاصر


با قدرت گرفتن صفویان، امیران مرعشی مطیع آنان شده و با خاندان صفوی روابط نسبی برقرار کردند. خیرالنساء بیگم، از شاهزادگان صفوی، به ازدواج شاه محمد خدابنده درآمد و حاصل این ازدواج، شاه عباس کبیر، قدرتمندترین شاه صفوی است. شاه عباس تمامی حکومت‌های محلی شمال ایران را برانداخت و برای همیشه مازندران را جزئی از خاک رسمی ایران نمود. از جمله حکومت‌هایی که به دست شاه عباس نابود شدند مرعشیان، پادوسپانیان، مرتضویان، الوند دیو، کیاییان، اسحاقوندان و… بودند. شاه عباس کبیر پس از آن به‌آبادی مناطق مذکور همت گماشت؛ به‌طور مثال شهر اشرف را در شرق مازندران بنیان نهاد و فرح‌آباد را در شمال ساری آباد نمود.



قاجار


در عصر قاجار به علت اسکان ایل قاجار در شرق مازندران، استان مازندران که آن زمان شامل شهرهایی همچون استرآباد (گرگان کنونی) می شد جایگاه ویژه‌ای نزد ایل قاجار پیدا کرد. در این میان بسیاری از بزرگان مازندران به حمایت از آغامحمدخان قاجار پرداختند به گونه‌ای که اکثریت ارتش آغامحمدخان قاجار را مازندرانی‌ها تشکیل می دادند.


شهر ساری پایگاه و پایتخت آغامحمدخان و ایران کمی پیش از تاجگذاری قاجاریه بوده‌است.[۴۹][۱]


محمدخان سوادکوهی حاکم مازندران پس از کشته شدن محمدحسن خان قاجار، پسر ارشد وی، آغامحمدخان قاجار - که به تازگی رئیس تیره قوانلو گشته بود و در پی جمع آوری لشکر در مازندران بود - را در بهشهر دستگیر کرده و نزد کریم خان زند برد.


میرزا شفیع مازندرانی ملقب به اعتمادالدوله یکی از متعمدان مازندرانی آغامحمدخان قاجار بوده که در فرماندهی و جذب قوا در مازندران برای ارتش آغامحمدخان قاجار کمک‌های شایانی کرد و در نهایت به صدارت اعظمی قاجار رسید.


مهدی خان خلابر یکی دیگر از معتمدان مازندرانی آغامحمدخان قاجار بود که در فتح گیلان نقش قابل توجهی داشت و حمایت او از آغامحمدخان قاجار باعث شد که او به حاکمیت تنکابن منسوب شود.[۵۰] عباس مازندرانی یکی از سه قاتل آغامحمدخان قاجار بود که با خداد اصفهانی و صادق خان گرجی در قتل او همدست شد.


در عهد مشروطه نیز مازندرانی‌هایی همچون محمدولی‌خان تنکابنی، علی دیوسالار (سالار فاتح)، خلیل خان درویش طبرستانی، علی خان اسفندیاری، ابوالقاسم خان مصدق خواجه نوری، زهرا سلطان نوری، سردار جلیل کلبادی، سردار رفیع یانسری عازم تهران شدند تا به استبداد محمد علی شاه پایان دهند. محمدولی‌خان تنکابنی در عهد قاجار چند دوره به صدارت رسید.



پهلوی


دودمان پهلوی آخرین دودمان طبری تبار و مازندرانی بوده که بر ایران حکومت کرده‌است. پدربزرگ رضا شاه، مرادعلی خان سوادکوهی نام داشته که در جنگ هرات (افغانستان) در ارتش محمد شاه قاجار حضور داشته و در آن جنگ از خودش رشادت و شجاعت به خرج داده‌است.[۵۱] رضا سوادکوهی پایه‌گذار سلسله‌ی پهلوی در آلاشت سوادکوه مازندران در یک خانواده طبری تبار به دنیا آمد. وی به علت مرگ زودهنگام پدر دوران خردسالی را در فقر گذراند. رضا شاه از نوجوانی به نظام پیوست و مدارج ترقی را پیمود. در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق (نه به معنی قوم قزاق ساکن جمهوری قزاقستان، بلکه به معنی کوچ‌نشین و غیرساکن) به فرماندهی رضاخان قوای قاجار را شکست داده و تهران را اشغال کردند.[۵۲] رضاخان ابتدا در مقام وزارت جنگ، بسیاری از ناآرامی‌ها و راهزنی‌ها را از بین برد و از تجزیه‌ی ایران جلوگیری کرد و مناطق استقلال یافته را به خاک ایران بازگرداند. در ۳ آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان احمدشاه قاجار به نخست‌وزیری گمارده شد و ابتدا تلاش ناکامی در جهت تبدیل شاهنشاهی ایران به جمهوری کرد؛ ولی در سال ۱۳۰۴ با رأی مجلس ایران به پادشاهی رسید.↵محمدرضاشاه آخرین پادشاه طبری تبار و همچنین آخرین شاه ایران بود که به مدت ۳۷ سال بر ایران سلطنت کرد و در سال ۱۳۵۷ به علت انقلاب اسلامی از قدرت کنار رفته و نظام جمهوری اسلامی جایگزین بیست‌وپنج قرن سلطه‌ی شاهان بر ایران گردید.



مردم





شالیکاری توسط زنان مازنی


بیشتر مردم مازندران به زبان مازندرانی (زبان تبری) سخن می‌گویند.
علاوه بر این در شهر گلوگاه زبان ترکی آذربایجانی رایج است که توسط ایل عمرانلو به آن سخن گفته می‌شود.[۵۳]
در شهرهای رامسر، تنکابن و چالوس نیز زبان گیلکی رایج است.[۵۴][۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹]
ایل‌های کرد نیز در شهر های مختلف استان مازندران زندگی می‌کنند. در کلاردشت ایل خواجه‌وندی، در ساری، ایل عبدالملکی و در نوشهر، آمل و کجور، ایل خزل حضور گسترده دارند.[۶۰][۶۱]
استان مازندران بر اساس آخرین سرشماری نفوس ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران[۶۲]
حدود سه میلیون و دویست و هشتاد هزار و پانصد و هشتاد و دو نفر جمعیت دارد که در حدود ۶۰ نقطه شهری و بیش از سه هزار پارچه آبادی سکونت دارند. در مازندران ۲۰۰ هزار دانشجو در مراکز آموزش عالی دولتی، غیرانتفاعی و آزاد به تحصیل اشتغال دارند. تعداد دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی استان حدود ۲۰۰ واحد است. مازندرانی‌ها رتبه دوم را پس از آذری‌زبان‌ها در مهاجرت به تهران و پایتخت‌نشینی دارند. آمار مازندرانی‌های مقیم تهران را بیش از یک و نیم میلیون نفر تخمین می‌زنند.[۶۳]



مشاهیر








رضا شاه پهلوی - اولین شاه پهلوی






محمدرضا شاه پهلوی - آخرین شاه ایران






محمد بن جریر طبری - مورخ، مفسر و فیلسوف برجسته ایران






علی لاریجانی - رئیس مجلس شورای اسلامی ایران






شهاب حسینی - بازیگر سینما و تلویزیون






نیما یوشیج - پدر شعر نو فارسی






امامعلی حبیبی - کشتی گیر پرافتخار ایران مشهور به ببر مازندران






جاذبه‌های گردشگری




جنگلی در رویان



جاذبه‌های فرهنگی و تاریخی




پل ریلی دوآب در سوادکوه




غار اسپهبد خورشید




خانه نیما یوشیج




برج دیدبانی بابل




سواحل زیبای بابلسر




برج لاجیم




باغ شاه




شکل شاه




کاخ مرمر




اسپه چال در بهشهر




علم کوه




دریاچه میانشه




سد سلیمان تنگه (رجایی)




ساحل پارک جنگلی سیسنگان



  • باغ عباس‌آباد

  • مشهد میر بزرگ

  • گوهرتپه

  • پل محمدحسن‌خان بابل

  • پل معلق بابلسر

  • آرامگاه میر حیدر آملی

  • دخمه سنگی کافر کلی

  • پل دوازده چشمه

  • برج رسکت

  • سد شیاده

  • غار اسپهبد خورشید

  • برج دیدبانی کاخ بابل

  • مجموعه تاریخی فرح‌آباد

  • حمام فرح‌آباد

  • تپه قلایا قلعه کتی

  • خانه شهریاری

  • خانه نیما یوشیج

  • حمام وزیری

  • پل چشمه کیله

  • پل هفتصد و هشتاد و یک

  • خانه کلبادی (ساری)

  • برج لاجیم

  • سه گنبدان

  • برج سلطان زین العابدین مرعشی

  • امامزاده عباس

  • آرامگاه ناصرالحق

  • کاخ شاپور

  • بازار قدیم آمل

  • گورستان سفید چاه

  • آتشکده کوسان

  • پل ورسک

  • غارهای رستم کلا

  • پل شاپور

  • تپه شورکا



  • امامزاده عباس ساری


  • باغ چهلستون بهشهر

  • عمارت شهرداری تنکابن

  • قلعه سفید

  • قلعه حسن بور سرخکلا

  • نقش برجسته شکل شاه

  • قلعه کنگلو

  • چشمه عمارت

  • بانک ملی ساری




  • یک تارانتولا بومی بهشهر در استان مازندران


    پل تجن

  • خانه رمدانی

  • مسجد امیراسعد

  • غار سیاه پور امیری

  • برج دیده‌بانی شروین باوند

  • مجموعه پل‌های راه‌آهن سوادکوه

  • کلیسای سرخ‌آباد

  • قلعه پیش

  • امامزاده هفت تنان

  • محوطه و گورستان جیر لپه دشت

  • حمام قدیم میرزا یوسف

  • آب‌انبار میرزا مهدی

  • تپه تیموری

  • تپه شاه نشین ساری

  • کاخ جهان‌نما

  • بنای سنگی کوره سر

  • پل دو دهانه خشت نو

  • غار آب اسک

  • آرامگاه سید حسن

  • آرامگاه شاه بانو زاهد آملی

  • تپهٔ گیان

  • برج دیدبانی بابل

  • قلعه‌گردن

  • تپه جانب

  • پل معلق آمل

  • آتشکده آمل

  • فیل سنگی

  • شیر سنگی

  • قلعه ملک بهمن

  • قلعه تمیشان

  • کاخ نور

  • کیجا پل

  • برج هشتل

  • قلعه پولاد

  • مقابر سلاطین استندار

  • کاخ مرمر رامسر

  • ساختمان فرمانداری رامسر

  • هتل قدیم رامسر

  • قلعه مارکو رامسر

  • برج چشم انداز رامسر

  • برج آرامش رامسر

  • برج افرینش رامسر

  • تنگه بند بریده

  • ملک جوی (کانال)

  • قلعه کتی ابوالحسن کلا

  • تپه قلعه کش

  • قلعه گردن

  • قلعه دختر

  • قلعه سنگی

  • برج‌های گبری

  • تپه عیسی کتی

  • هتل بنیاد پهلوی

  • آرامگاه درویش علم بازی

  • کاخ چای‌خوران

  • تپه کلار

  • تخت فریدون

  • پل سنگی

  • ساختمان دارائی

  • حمام شیخ موسی

  • حمام لمراسک

  • گورستان نیالا

  • قلعه کهرود

  • کیجا پل

  • تپه هزاره

  • دو هزار

  • پلور

  • تکیه پهنه کلا

  • تپه یوزباشی

  • تپه قائمشهر

  • مجموعه بناهای افغان نژاد

  • تپه امیرکلا

  • قلعه فرنگیس

  • خانه منوچهری

  • خانه اربابی

  • خانه حاج ملا حسن

  • بقعه شمس آل رسول

  • تپه قلعه کتی

  • برج سی شاهاندشت

  • پل آجری خرما کلا

  • محوطه پیر درویش

  • تپه سنگر (شاه نشین)

  • کاخ شهرداری

  • کاروانسرای تنگ سفید آب

  • تپه کوتر دین

  • کاروانسرای کمبوج (گامبوش)

  • سه خط طلا

  • گردنه گدوک

  • تونل گدوک

  • کاروانسرای گدوک

  • تپه‌های میر بزار

  • مجموعه بناهای نجفی

  • قلعه ملک کیومرث



سه خط طلا سوادکوه




جاده جنت رودبار رامسر



جاذبه‌های مذهبی


  • امامزاده عباس ساری

  • امامزاده یحیی ساری

  • امامزاده عبدالله آمل

  • امامزاده عبدالحق سوادکوه

  • امامزاده قاسم آمل

  • امامزاده هاشم آمل

  • حسینیه آمل

  • امامزاده قاسم بابل

  • آستانهٔ آقا سید حسین لپاسر رامسر

  • امامزاده زکریا در شکرکوهِ کلاردشت

  • امامزاده اطرب

  • امامزاده اقا سید پلاسید رامسر

  • امامزاده اقا بسمل رامسر

  • پیر تکیه گتاب (بابل)

  • امامزاده ابراهیم بابلسر

  • قدمگاه خضر

  • مسجد جامع آمل

  • مسجد جامع بابل

  • مسجد جامع ساری

  • مسجد امام حسن عسگری

  • مسجد مولانا

  • مسجد محدثین

  • مسجد بی بی سکینه رامسر

  • مسجد آقا عباس

  • مسجد سیدالعلما

  • مسجد چهارسوق بابل

  • مسجد جامع بلده

  • بنای امامزاده محمد طاهر

  • آرامگاه ملا محمد شهرآشوب

  • آرامگاه درویش فخرالدین

  • آرامگاه امامزاده سید علی کیا سلطان

  • امامزاده سید ابوصالح

  • آرامگاه امامزاده سید محمد زرین نوا

  • امامزاده تاج الدین

  • امامزاده ابراهیم

  • مسجد جامع چهارمحل آهی محمودآباد

  • امامزاده سید اسکندر

  • امامزاده عبدالله پایین کولا

  • امامزاده قاسم عیسی خندق

  • امامزاده علم بازی

  • امامزاده سرست

  • تکیه تاکر نور

  • تکیه پیرعلم

  • تکیه حصیر فروشان


سقانفارها


  • سقانفار کیجا

  • سقانفار تلیگران

  • سقانفار فیروزجا

  • سقانفار کبودکلا

  • سقانفار قادیکلا

  • سقانفار آرمیج کلا

  • سقانفار کیجا تکیه

  • سقانفار چهارمحل آهی محمودآباد



پل‌های شهر آمل



جاذبه‌های طبیعی




طبیعت منطقه فیل بند در بابل استان مازندران

طبیعت منطقه فیل بند در بابل مازندران


فهرست جاذبه‌های طبیعی استان مازندران:


  • دماوند

  • باداب سورت

  • پارک ملی لار

  • علم کوه

  • سد لار

  • جنگل بلیران

  • جنگل صفارود جواهرده رامسر

  • قله امیری

  • غار دانیال

  • پارک ملل ساری

  • پارک جنگلی میرزا کوچک خان رامسر

  • پارک جنگلی و ساحلی شهید چمران رامسر

  • پارک جنگلی هفتم تیر رامسر

  • آبگرم لاریجان

  • آبگرم استرابکوه

  • آبگرم سنگ بن رامسر

  • آبشار ترا

  • آبشار یخی

  • آبشار امیری

  • آبشار پرومد

  • آبشار آب پری

  • آبشار نجار

  • پارک نمونه گردشگری پایین‌لموک

  • آبشار شاهاندشت

  • آبشار لار

  • هراز (رود)

  • الیمستان

  • آبشار قلعه دختر

  • آبشار برز

  • آبشار تیرکن

  • هفت آبشار بابل

  • آبشار اسپه او

  • آبشار دراسله

  • آبشار گزو

  • آبشار سنگ نو

  • آبشار ایج

  • آبشار آکاپل کلاردشت

  • آبشار هریجان

  • آبشار هفت چشمه چالوس

  • آبشار صفارور جواهرده رامسر

  • آبشار هفت سنگ ساری

  • آبشار سنگ‌درکا

  • آبشار سواسره

  • بوستان جنگلی چالدره

  • آبشار سنگده

  • آبشار کیاسر

  • دریاچه ولشت

  • پارک جنگلی کشپل

  • دریاچه شورمست



دریاچه سد لفور


  • سد و دریاچه الیمالات

  • دریاچه ساهون

  • آمولو

  • چشمه آب معدنی قرمرض

  • دشت و آبشار دریوک

  • سد شهید رجایی

  • سد میجران رامسر

  • آبشار یخی

  • آبشار چلندر

  • پارک جنگلی چالدره

  • دشت ناز

  • جواهرده رامسر

  • بابلرود

  • شکارگاه‌های امیری

  • تالار (رود)

  • دریاچه خضر نبی

  • رودخانه چالوس

  • آبشار ایج یا ده قلوه

  • آبشار آلامل


  • تالاب بین‌المللی فریدونکنار

  • ساحل آزاد فریدونکنار



تپه گردکوه جمنان


  • شبه جزیره میانکاله

  • پارک جنگلی شهید زارع

  • کاعون

  • کوه بلور

  • چشمه اب علی رامسر

  • آبشار لفور

  • زیارو

  • دریاچه میانشه

  • جنگل شیاده

  • روستای فیلبند

  • چشمه آب گرم اِزرو

  • سد البرز

  • مجموعه گل پل

  • مجموعه توریستی بابلسر

  • مجموعه توریستی و تفریحی مروارید سبز رامسر

  • پارک طلایی

  • دریاچه الیمالات

  • منطقه نوا و آب اسک

  • آبشار هریجان

  • آبشار تیرکن

  • سد آویدر


موزه‌ها


  • موزه تاریخ و مردم‌شناسی شهر بابل

  • موزه تاریخ شهر ساری

  • موزه تاریخ آمل

  • موزه تماشاگه خزر چالوس

  • موزه کندلوس نوشهر

  • کاخ موزه رامسر

  • موزه شخصی مردم شناسی اقای پوررستمی-رامسر

  • موزه خشکه‌داران


آبشارها


مازندران به دلیل شیب تند سلسله جبال البرز که سر چشمه رودهای فراوانی است، آبشارهای کوچک و بزرگ متعددی دارد که از نواحی مختلف آن سرازیر می‌شوند و عمدتاً در نواحی مرکزی این سلسله جبال قرار دارند. به‌طور کلی آبشارهای مازندران به دلیل شرایط طبیعی هم در کوهستان وجود دارند و هم در بیشه‌ها و جنگلها و در برخی نواحی نیز ترکیبی از مجموعه کوهستانی را توأم دارند. از آنجایی که این آبشارها در ارتفاعات و دامنه‌های بلند البرز قرار گرفته‌اند دارای اقلیمی مساعد و هوایی دلپذیر به ویژه در فصول بهار و تابستان هستند. اکثر آن‌ها محوطه‌هایی برای اتراق و چادر زدن دارند. برخی از این آبشارها عبارتند از، آبشار ایج یا ده قلو، ساواشی، لاسم، چالو، باباکلا (رنگین کمان)، آلامل، اکاپل، شیخ موسی، هفت آبشار تیرکن، آبشار کیمون، هریجان، سواسره، شاهاندشت، زیار، یخی، تیمره، پرومه، آب پری، دریوک، شیخ علی خان، آبشار یخی، آبشار امیری، آبشار سوادکوه و غیره می‌باشد.



پوشش جانوری


در استان مازندران جانورانی چون ببر(منقرض شده)، پلنگ، خرس، گرگ، گربه وحشی، روباه، خوک وحشی، خرگوش، آهو، بزکوهی، میش و گربه ایرانی یافت می‌شوند و پرندگان استان شامل قرقاول، شاهین، اردک، قو، کبک، تیهو، قمری، جغد، قوش، کرکس، حواصیل و کلاغ هستند و از خزندگان می‌توان به انواع مار و لاک‌پشت اشاره کرد. در کناره‌های ساحلی انواع پرندگان مهاجر از جمله اردک، غاز، پرلا، پلیکان و چنگر در فصول سرد سال دیده می‌شوند. در آبگیرها و رودهای استان نیز انواع ماهی فراوان است.



صنعت مازندران


استان مازندران در سال ۱۳۴۲ شمسی و در بین ۱۲ استان کشور با ۸۸۳ واحد صنعتی و صنفی، ۱۶ هزار و ۵۰۴ نفر کارگر و حجم سرمایه‌گذاری ۴ میلیون و ۶۳۱ هزار و ۱۸۹ ریالی در پنجاه سال پیش، پس از پایتخت صنعتی‌ترین استان کشور بود.



صادرات


محصولات استان مازندران به کشورهای آمریکا، روسیه، آذربایجان، ایتالیا، آلمان، سوئیس، فرانسه، هلند، اسپانیا، کانادا، کویت، قطر، عراق، قزاقستان، پاکستان، ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان، امارات، نروژ و بلاروس صادر می‌شود. اقلام عمده صادراتی شامل انواع فراورده‌های لبنی، سیمان، خاویار، برنج، مرکبات، مصنوعات چوبی، شیرینی‌جات، انواع گل و گیاه، نوشابه و انواع نوشیدنی‌ها، محصولات کشاورزی و مواد معدنی و زینتی است.



فرهنگ، مراسم، بازی‌ها، ویژگی و موسیقی


زبان مردم مازندران تبری یا مازندرانی است، ولی بیشتر مردم آن با زبان فارسی نیز آشنایی دارند.


گویشهای تبری یا مازندرانی شامل: شهمیرزادی، کتولی، نوری، ساروی، آملی،بابلی، چالوسی، تنکابنی، سوادکوهی، فیروزکوهی، هزارجریبی و لفوری می‌باشد.




تیرگان


تیرگان یکی از جشن‌های ایرانی در روز تیر از ماه تیر برابر با سیزدهم تیرماه‌است (برای آگاهی از فهرست و زمان همه جشن‌های ملی بنگرید به صفحه جشن‌های ایرانی). عده‌ای این جشن را در روزهای دیگر و از جمله در دهم تیر برگزار می‌کنند که به اعتقاد استادان ایران‌شناس نادرست است. جشن همه ساله در کوه دماوند، آمل انجام می‌شود و همه ساله توسط زرتشتیان ایران در بیشتر شهرهای جهان و ایران نیز برگزار می‌شود.



آرش کمانگیر


در برخی دیگر از نقاط مازندران نیز آن را منسوب به پرتاب تیر آرش از دماوند به سوی ملک توران که موجب پایان بخشیدن به جنگ‌های چند ساله ایران و توران گردید می‌دانند و آن را در ۱۲ تا ۱۵ ماه تیر (بسته به اعتقادات محلی) و همین‌طور بنابر تقویم مازندرانی یا تقویم خورشیدی جشن می‌گیرند، شایان ذکر است که تیرما سیزده شو بسیار پابرجاست و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و هرگز فراموش شدنی نیست هرچند در مورد آن اختلافات زیادی وجود دارد



عید مردگان


عید مردگان یا آیین ویژه سنتی ۲۶ عید ماه طبری هر سال در تاریخ ۲۸ تیرماه شمسی در بیشتر روستاهای استان برگزار می‌شود. در روستای امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصی انجام می‌شود این رسم به جشن مردگان نیز معروف است. بر اساس سنت رایج و باورهای مردم در زمان‌های قدیم فریدون پادشاه پیشدادی به خونخواهی پدرش جمشید شاه ضحاک پادشاه را در سرزمین مازندران و در دماوند کوه به بند می‌کشد، مردم خبر این پیروزی را در شب با آتش زدن بوته‌ها به یکدیگر اطلاع می‌دهند؛ و فردای آن روز با برپایی جشن و مسابقه کشتی این پیروزی را گرامی می‌دارند. امروزه نیز اهالی روستاهای اطراف همگی به امامزاده حسن می‌آیند و علاوه بر خیرات کردن برای اموات خود و روشن کردن شمع روی مزارها، تماشاگر مسابقه کشتی سنتی لوچر می‌شوند. در این روز کشتی گیران سوادکوه در این محوطه گرد می‌آیند و به مصاف هم می‌روند. در مناطق جلگه‌ای جشن مردگان در آرامگاه‌ها برگزار می‌شود. خوردن آش و باقالا در این روز رسمی کهن است که همچنان در برخی نقاط استان این رسم پابرجاست.



نوروز بل


بل در زبان محلی به معنی آتش است. به معنی جشن آتش نوروزی که در ۱۰ تیرماه برگزار می‌شود. این جشن همانندی زیادی با جشن آگرنوروژی در کردستان دارد.



نوروز خوانی


نوروز خوانان معمولاً پانزده روز قبل از فرارسیدن عید نوروز به داخل روستاها می‌آیند و با خواندن اشعار در مدح امامان ترانه‌های محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده می‌دهند. نوروز خوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را می‌خواند، یک نفر ساز می‌زند، نفر دیگر که به آن کوله کش (بارکش) می‌گویند به در خانه‌های مردم می‌رود و می‌خواند:
بادبهارون بیمو / نوروز سلطون بیمو/ مژده دهید به دوستان / گل به گلستون اومد / بهار آمد بهار آمد خوش آمد/ علی باذولفقار آمد، خوش آمد/ نوروزتان نوروز دیگر / شما را سال نو باشد مبارک صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود، و کشمش از آنان پذیرایی می‌کند.



چله شو یلدا


شب اول زمستان را گت چله می‌نامند. در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع می‌شوند و با خوردن هندوانه، انار و سایر میوه‌ها، ماست و آجیل، سرمای فصل زمستان را از خود دور می‌کنند. اعتقاد براین است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد. در این شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود، از هفت خانه چیزی می‌گیرند، اگر کسی آن‌ها را ندید و نشناخت، حتماً به آنچه نیت کرده‌اند، خواهند رسید.



سیزده‌شو


از دیگر مراسم سنتی و رسمی مازندران تیرماه سیزده‌است که در اواسط آبان (تیرما در تقویم مازندرانی) هر سال برگزار می‌شود. البته روایات مختلف در مورد تیرماه سیزده وجود دارد. می‌گویند که شب تولد حضرت علی است. می‌گویند پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان است.
در این شب همه خانواده کنار هم جمع می‌شوند و تا پاسی از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه‌های بزرگ‌ترها سپری می‌کنند جوانان هم با در دست داشتن ترکه‌ای بلند که کیسه‌ای به انتهای آن بسته شده‌است. همراه کودکان به در خانه‌ها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به درخانه‌ها و لال بازی از صاحب خانه تقاضای هدیه می‌کنند به آن‌ها پول، میوه، شیرینی داده می‌شود. هنگامی که لال به همراه گروه خود در کوچه‌ها شروع به حرکت می‌کند این اشعار را می‌خواند: «لال بیمو، لال بیمو، پارسال و پیرار بیمو، چل بزن دیگه بزن، لال انه لالک انه، پیسه گنده خوانه، سالو ماه ارزون نوه، لال مار رسوا نو، لال انه لالک انه، پاربورده امسال انه». ترجمه‌ی فارسی این شعر این‌گونه است: «لال آمده، لال آمده، پارسال و امسال آمده، چرخ نخ ریسی را حرکت بده، به دیگ بزرم، لال آید، لال کوچک می‌آید، کسی که شیرینی پیس کنده می‌خواهد می‌آید، سال و ماه ارزان نمی‌شود، لال بزرگ رسوا نمی‌شود، لال می‌آید، لال کوچک می‌آید، پارسال رفته امسال می‌آید».



کشتی لوچو





لوچو


کشتی لوچو از کشتی‌های محلی استان مازندران است و در گذشته در مراسم عروسی اجرا می‌شد. اما امروزه در بعضی از نقاط استان این کشتی همه ساله در تابستان بعد از وجین شالی، هنگام فراغت کار روستاییان، انجام می‌شود. در ایام دیگر مانند اعیاد مذهبی و ملی نیز کشتی لوچو برگزار می‌شود و جایزه برنده یک رأس گاو یا گوسفند و فرش است که توسط اهالی خریداری می‌شود.



وَرف‌ِچال


از آیین‌های قابل توجه و در عین حال منحصربه‌فرد مازندران که مراسمی ملی هم به‌شمار می‌رود در ارتباط با آب، مراسم وَرف‌ِچال روستای آب اسک واقع در جاده هراز است.



نورز ماه


آخرین ماه از سال باستانی تبری است. نورز ماه به معنی ماه نوروز نیست بلکه ماهی است که نوروز باستانی و سرسال نو در پی آن خواهد آمد. نورز ماه را مردم دیلمان اسفندار مذماه می‌نامند. آنان ماه فروردین (فردینه ماه) را نوروز ماه می‌نامند. روز بیست و ششم نوروز را مردم مازندران، عیدماه بیس شش (۲۸ تیرماه شمسی) می‌نامند. بسیاری از مردم مازندران این روز را روز پیروزی فریدون بر ضحاک می‌دانند یا روزی که فریدون شانزده ساله برای شکست ضحاک، به طرف مقر حکومت او (واقع در کوهی روبروی امامزاده هاشم کنونی که در جاده هراز است) حرکت کرد. مردم مازندران از دیرباز و به یاد جوانان و کشته‌شدگان دوران حکومت ضحاک بر سردر خانه‌ها و در گوشه و کنار حیاط خانه و برستون‌های ایوانشان مشعل (سوچو) ۵ روشن می‌کردند و با رفتن بر سر مزار عزیزانشان و با روشن کردن شمع یاد و خاطره آنان را زنده می‌کردند.



نام‌های مازندرانی




مراسم



مازندران از فرهنگ و تمدن بسیار کهن و اصیل آریایی برخوردار است و به دلیل داشتن این تمدن باستانی و دیرینه مراسم‌های باستانی و به دلیل علاقه به دین و مذهب مراسم مذهبی بس با شکوهی در این دیار کهن برگزار می‌گردد، پس از گرویدن مردم آن به اسلام، برخی از مراسم باستانی بسته به فرهنگ مردمان مختلف مازندرانی با آداب اسلامی درآمیخته و بنا بر این شیوه اجرای آن در هر روستا با روستای دیگر متفاوت است.



صنایع دستی مازندران



از صنایع دستی موجود در استان مازندران می‌توان به قالی بافی، گلیم بافی، جاجیمچه بافی، بافت گلیچه، چوقا، شمد و ملحفه، سوزن دوزی، رنگرزی و چاپ سنتی سفالگری و سرامیک سازی، فراورده‌های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، هنرهای مرتبط با چوب، حصیر بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلدسازی سنتی، صنایع دستی دریایی عروسک‌سازی اشاره کرد. قالی بافی و گلیم بافی از رشته‌های اصلی و اساسی مازندران نیست ولی در استان بافته می‌شود. در شرایطی که فرش در بعضی مناطق حرف اول برای ابراز وجود دارد تنها شهرت خود را در مازندران به سایر رشته‌ها واگذار کرده‌است و نقشه‌هایی که در مازندران بافته می‌شود مربوط به سایر مناطق است.



سوغات


آغوزنون، کماج، نصیری، بهاردونه، پشتِزیک، پیسّه گِندِه، آب‌دندون، کوهی‌نون، عسل کوهی، رشته به رشته، شکر قهوه‌ای (ره‌آورد شهر بهنمیر که در برخی نقاط استان آن را سیوشکر و در برخی نقاط دیگر شکرسرخ می‌نامند)، شربت بهارنارنج، مربای بهارنارنج، آلبالو، آلوچه، انار، انار جنگلی، زالک (ترشی بادمجان)، سیر ترشی، هفت‌بیجار، ترشی یارمسی، مربای پرتقال، گردو و سیب، صنایع چوبی، حصیر، گلیم، جاجیم، جوراب‌بافی، موج‌بافی، پارچه (چوغا، باشلق، وازشمد)، نمد، سفال، برنج، ماهی، ازگیل، کِنِس (ازگیل کوهی)، گل کاسنی، کلوچه، برنج و انواع مرکبات از ره‌آوردهای بنام این خطه هستند.


از غذاهای محلی مازندرانی می‌توان به تِرشِ‌آش، اناردون (انارتیم)، مرغ و اردک و ماهی شکم‌پر، سوسه‌خِرش، شامی بابلی، کَئی‌آش (آش کدوحلوایی)، آش گوشت، بیج‌بیج و کِرک‌بَپِّرس اشاره کرد. همچنین نازخاتون، وینگوم‌انار، ماست دلال (و دیگر ماست‌های طعم‌دار محلی) و هلی‌کتنی از دسرهای معروف این منطقه هستند.



موسیقی مازندران


مازندران، استان ساحلی شمال ایران از شرق با گرگان، از جنوب با سمنان و تهران، از مغرب با گیلان و از شمال با دریای خزر همجوار است. این وضعیت خاص جغرافیایی باعث شده‌است فرهنگ موسیقی مازندران در ناحیه شرقی با خراسان و ترکمن صحرا آمیخته شود و در غرب، کمابیش خصایص موسیقی گیلانی را داشته باشد. در مازندران هم مانند اکثر نقاط ایران، موسیقی با زندگی مردم همراه و عجین است. در شالیزارها، جنگل‌ها، دریا، در آداب شادی و عزا و در همراهی با مراسم مذهبی، موسیقی مازندران نقش چشمگیری دارد. براساس روش پیشین و با توجه به واقعیت‌های موجود، موسیقی مازندران را به ۲ گروه عمده تقسیم می‌کنیم: موسیقی بامتر آزاد، موسیقی بامتر معین مقام خوانی از شرق تا غرب موسیقی مازندران بامتر آزاد شامل آهنگ‌هایی است که در قالب مقامها و با حالت آوازی اجرا می‌شوند. مقام خوانی از شرق تا غرب مازندران رایج است و مقامها در شکلها و نام‌های گوناگون متجلی می‌شوند. متداول‌ترین مقامهای موسیقی بومی مازندران عبارتند از:



مقام خوانی



امیری

معروف‌ترین مقام بین مردم مازندران است. این آواز زیبا و دل‌انگیز به تنهایی می‌تواند بیان‌کننده خصایص و ارزشهای موسیقی مازندران باشد. آواز امیری بیشتر در جنوب مازندران متداول است و شعرهای زیبا و تصویرگر امیر پازواری، شاعر بلندپایه مازندرانی(بابل)، زینت بخش آواز امیری است. مقام امیری در دو نوع امیری بلند و امیری کوتاه اجرا می‌شود و به همت ابوالحسن صبا، مقام امیری مازندران ثبت شده و در کنار سایر گوشه‌های آواز دشتی در ردیف استاد صبا قرار گرفته‌است.



کتولی

از مقامهای معروف مازندران است که بیشتر در قسمت‌های شمال مازندران متداول است. آوازهای کتولی در نوع خود زیبایی ویژه‌ای دارد. مقام کتولی، حاوی مضامین بلند اخلاقی، قومی، اعتقادی و گاه توصیفی است. کتولی در ۳نوع مختلف کتولی کوتاه (کل حال)، کتولی متوسط (میون کتولی) و کتولی بلند (بلند کتولی) اجرا می‌شود. علاوه بر امیری و کتولی، مقامهای ولک سری، توری (طبری) و طالبک (طالبا) را می‌توان نام برد.



چاووش‌خوانی

نیز از مقامهای معمول مازندران است که در استقبال یا بدرقه زائران مشهد، کربلا، نجف یا مکه خوانده می‌شود. چاووش‌خوان، پیک خبردهنده است که مردم را در حال و هوای اعتقادی و توجه به مقدسات قرار می‌دهد.


مضمون عمومی در موسیقی مازندران، مسایل حماسی و اعتقادی و پرداختن به بیان ارزش‌هاست. با این که موسیقی مقامی نواحی مختلف مازندران شباهت کلی و عام به هم دارند، اما در هر منطقه، بنا به شرایط اقلیمی و ویژگی‌های فرهنگی و نوع ارتباطات اجتماعی، رنگ و حالت متمایزی می‌یابد. مثل سادگی در مازندران موسیقی‌هایی با متر معین به بیان ترانه‌هایی اختصاص دارد که عموماً دارای مضامین توصیفی و عاشقانه هستند.


ترانه‌های مازندرانی با ملودی‌هایی ساده و روان و اشعاری لطیف و بی‌پیرایه، سخنان دل‌نشینی را بیان می‌کنند که جذابیت خاص یافته و در یادها باقی می‌مانند. ترانه‌های اصیل مازندرانی با عناوین و نام‌های خاص، بیانگر قدمت و سابقه طولانی حوادث و مسایلی است که ریشه در زندگی مردم این سامان داشته و به زمان حال رسیده‌اند.



نوروزخوانی

از موسیقی‌های متداول در مازندران و با متر معین است. نوروزخوانان اشخاصی هستند که پیش از آمدن بهار، رسیدن نوروز و سال نو را با شعر و آهنگ به مردم بشارت می‌دهند. نوروزخوانان، بدیهه سرایانی هستند که از مدت‌ها پیش از بهار به پیشواز بهار می‌روند و بدون همراهی ساز و صرفاً به کمک آواز، نسیم بهاری را با دل و جان مردم آشنا می‌کنند. مردم هم به همراهی نوروزخوانان به آوازخوانی می‌پردازند و به این ترتیب استقبال از بهار عمومی می‌شود.



تعزیه

ریشه‌های محکم اعتقادی و علاقه به خاندان علی بن ابیطالب موجب شده‌است تعزیه در این سامان رشد یابد و آهنگ‌های تعزیه در بخش‌های ریتمیک رشد چشمگیری بیابد. در عین حال، شیوه‌های آوازخوانی در تعزیه باعث شده‌است مقامهای موسیقی مازندران تحول یابد و در شکلهای متنوع عرضه شود و از این راه، فرمهای تازه در شکلهای موسیقی مازندران پدید آید.



سازهای مازندران


متداول‌ترین سازهای مازندران عبارتند از:



  • لَـلِـوا: که از سازهای شناخته شده در مازندران است. لَـلِـوا یا نی درواقع، ساز چوپانی مازندران به حساب می‌آید و در میان دامداران و ساکنان کوهستان‌های مازندران معمول است.


  • دوتار: رنگ و حالت بیانی دوتار مازندران از خصایص عمومی موسیقی این سامان تبعیت می‌کند و با حالات اجرایی دوتار ترکمنی و خراسانی تفاوتی آشکار دارد.


  • کمانچه: این ساز از سازهای معمول در میان مردم مازندران است. کمانچه رایج در مازندران مانند کمانچه لری سه سیم دارد، ولی در سال‌های اخیر از کمانچه‌های چهارسیمی نیز استفاده می‌شود.


  • نقاره: عبارت است از طبل‌های کوچک با بدنه‌ای سفالی که پوستی روی دهانه کوزه سفالی کشیده شده و با طناب‌هایی در اطراف محکم می‌شود. نقاره را معمولاً با ۲قطعه چرمی به صدا درمی‌آورند. نقاره در اجرای حرکات و رقص‌های جمعی و به عنوان ساز خبرده، در همراهی سرنا استفاده می‌شود.


  • سرنا: سرنا در بین مردم مازندران به عنوان‌سازی روستایی و پرصدا در اعلام خبرها و انتقال وضعیت‌ها استفاده می‌شود. مردم مازندران سرنا را هم به تنهایی و هم در همراهی با نقاره به کار می‌برند. سرنا و نقاره علاوه بر جنبه‌های خبری در همراهی با رقصهای بومی نیز استفاده می‌شوند. علاوه بر سازهایی که نام بردیم، در بین مردم مازندران استفاده از سه تار، تار و تنبک نیز متداول است و بعضی از مردم بومی مازندران موسیقی‌های خود را با سازهای مذکور اجرا می‌کنند.

از دیگر موسیقی‌ها می‌توان به گَهره‌سری و زاری اشاره نمود.



مطبوعات در مازندران


مطبوعات از سال‌های ۱۲۹۰ در مازندران رونق گرفت و تا حال حاضر بیش از صد نشریه و روزنامه و هفته‌نامه در مازندران فعالیت داشته و دارند. از جمله آن‌ها می‌توان از هفته نامه‌ها و روزنامه‌های خبر شمال، ساحل دریا، بشیر، فجر خزر، وارش، دیار سبز، هم ولایتی، حرف مازندران و نسیم نام برد.



سینما در مازندران


نخستین سینمای صامت سال ۱۳۰۸ از سوی زرتشتیان با نام اهورا مزدا و در بابل تأسیس گردید. بر اساس آمار سال ۱۳۸۰ در استان مازندران ۲۶ واحد سینمایی (۱۱ واحد خصوصی و ۱۲ واحد دولتی) با ظرفیت ۱۴۲۵۴ صندلی وجود داشته‌است. قابل ذکر است که نخستین سینماهای شمال کشور در بابل شروع بکار کرده بودند.
تعداد سینماهای هر شهر: آمل و محمودآباد ۳ سینما، بابل ۲ سینما، بابلسر ۱ سینما، بهشهر و نکا ۳ سینما، تنکابن و رامسر ۴ سینما، ساری ۱ سینما، نور ۱ سینما، نوشهر و چالوس ۳ سینما.


برخی از سینماهای این استان عبارتند از:


  • سینما آزادی بابل

  • مجتمع فرهنگی ارشاد بابل (سینما هنر و تجربه)

  • سینما شقایق بابلسر

  • سینما پیوند فریدونکنار (تعطیل شده)

  • سینما جهان‌نما چالوس

  • سینما ارشاد چالوس

  • سینما سپهر ساری

  • سینما انقلاب تنکابن

  • سینما ایران تنکابن

  • سینما برج ارامش رامسر

  • سینما و تاتر هتل قدیم رامسر

  • سینما پیام سلمان‌شهر

  • سینما استقلال محمودآباد

  • سینما بهمن آمل (۲ سالنه)

  • سینما بهمن بهشهر


علم در مازندران


این استان با ۹۶ درصد جمعیت باسواد، بالاترین نرخ سواد را در کشور ایران دارد. همچنین مازندران رتبه دوم تعداد نخبگان کشور ایران را دارا می‌باشد.[۶۴]



وزارت علوم



دولتی



  • دانشگاه مازندران (بابلسر)

  • دانشکده فنی امام محمدباقر (ساری)

  • دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل

  • دانشگاه قدسیه (ساری)

  • دانشگاه علم و فناوری مازندران (بهشهر)

  • دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری

  • دانشگاه تخصصی فناوری‌های نوین آمل

  • دانشکده‌ی پرستاری رامسر

  • دانشکده‌ی بین‌الملل علوم پزشکی رامسر

  • دانشگاه ازاد واحد رامسر


غیرانتفاعی


  • دانشگاه علوم و فنون مازندران

  • دانشگاه هدف

  • دانشگاه علامه محدث نوری

  • دانشگاه شمال

  • دانشگاه صنعتی مازندران

  • دانشگاه پردیسان

  • دانشگاه طبری بابل

  • دانشگاه رحمان رامسر


وزارت بهداشت



  • دانشگاه علوم پزشکی مازندران (واقع در شهر ساری)

  • دانشگاه علوم پزشکی بابل

  • دانشگاه تحقیقاتی علوم پزشکی رامسر


راه‌ها


راه‌های اصلی ارتباطی این استان «جاده سراسری ساحلی (مازندران به سیاهکلرود)»، «محور هراز»، «محور فیروزکوه» و محور کندوان (جاده چالوس) است.


در جاده‌های ارتباطی مازندران به سوی جنوب ۱۰۷ نقطه حادثه‌خیز وجود دارد که سالیانه جان شمار زیادی از شهروندان را می‌گیرد.[۶۵]




کشتی در دریای مازندران



راه‌های دریایی، هوایی و ریلی


مازندران از نظر راه هوایی و به خصوص دریایی یکی از مراکز مهم در خاورمیانه با دارا بودن چندین بندر تجاری و فرودگاه است.



  • فرودگاه‌ها
    • فرودگاه بین‌المللی دشت ناز (ساری)


    • فرودگاه نوشهر (قدیمی‌ترین فرودگاه مازندران)

    • فرودگاه رامسر



بندر نوشهر



  • بنادرها
    • بندر امیرآباد

    • بندر فریدونکنار

    • بندر نوشهر



راه‌آهن مازندران


  • راه‌آهن‌ها

راه‌آهن مازندران (راه‌آهن شمال) نام یکی از شعبه‌های اصلی از راه‌آهن سراسری ایران است که در سال ۱۳۰۸ خورشیدی در دوران رضا شاه پهلوی، نخستین فاز آن افتتاح شد.



این راه‌آهن دارای ۲۷ ایستگاه می‌باشد که ۷ ایستگاه آن مشترک با راه‌آهن خراسان است. راه‌آهن مازندران به نام راه‌آهن شمال نیز مشهور است و امروزه نیز برخی آن را مسیر گرگان نیز می‌نامند. حوزه استحفاظی راه‌آهن شمال از سوزن خروجی ایستگاه گرمسار در استان سمنان آغاز و با عبور از کوه‌های البرز و بخش‌هایی از استان تهران وارد استان مازندران و مناطق جنگلی شده و با عبور از شهرهای متعدد و مناطق جلگه‌ای وارد استان گلستان و در انتها به ایستگاه گرگان ختم می‌شود.




عبور نخستین قطار ایرانی بر روی پل ورسک. پیشینه


احداث موفق اولین راه‌آهن در ایران به سال ۱۸۸۶ میلادی با احداث خط راه‌آهن محمودآباد (سواحل جنوبی دریای مازندران) به آمل برمی‌گردد. این طرح اگرچه در نظر بود تا تهران ادامه یابد، ولی با کارشکنی‌های پیمانکارهای بلژیکی به شکست انجامید و خطوط آن، برچیده و از آن به عنوان تیرک‌های تلگراف استفاده شد. در سال بعد احداث راه‌آهن تهران- حرم شاه عبدالعظیم، و پس از آن جلفا-تبریز آغاز شد. اولین خط راه‌آهن نوین ایران در دوران رضا شاه پهلوی از شاهی (قائم شهر کنونی) تا بندر شاه (بندر ترکمن امروزی) کشیده گشت، پس از اتمام ساخت پل گردن در ساری اولین قطار در مهرماه ۱۳۰۸ به دستور رضا شاه پهلوی از ساری عازم بندر ترکمن شد. پس از آن هم‌زمان با احداث راه‌آهن خوزستان، کارها در رشته کوه‌های البرز آغاز گردید، کارگران ترک در کنار سایرین و مهندسین و پیمانکاران به ویژه آلمانی‌ها، کار ساخت تونل‌ها و پل‌ها را پیگیری کردند.



گاه‌شمار تبری



در گاه‌شمار مازندرانی که به نام «فرس قدیم» شناخته می‌شود، سال ۳۶۵ روز دارد و آن دوازده ماه ۳۰ روز است و ۵ روز به نام «پیتک» یا «پتک» این سال، ۶ ساعت و کسری کمتر از ۱ سال خورشیدی دارد و از این رو ماه‌های آن گردان است و جای هر ماهش با گذشت ۱۲۸ سال یک ماه پیشتر می‌افتد. مازندرانی‌ها سال این گاهشماری را از «ارکه ما» (آذرماه) آغاز و به «اونما» (آبان ماه) ختم می‌کنند. پنج روز «پیتک» را هم به پایان «اونما» می‌افزایند و هر یک از ماه‌ها را به ترتیب زیر چنین می‌خوانند:



  1. ارکما (آذرماه)

  2. دما یا دیما (دی ماه)

  3. وهمن ما (بهمن ماه)

  4. نوروز ما یا نرزما یا عیدما (اسفندماه)

  5. سیوما یا فردین ما (فروردین ماه)

  6. کرچ ما یا کَرچ ما (اردیبهشت ماه)

  7. هر ما (خرداد ماه)

  8. تیرما (تیر ماه)

  9. مردال ما یا ملارما (مرداد ماه)

  10. شرویرنما یا شروین ما (شهریور ماه)

  11. میرما (مهرماه)

  12. اونما (آبانماه)


نظیر این گاه‌شماری را «امیر تیمور قاجار» در زمان محمدشاه قاجار، در کتاب «نصاب تبری» زیر عنوان «اسامی ماه‌های فرس» چنین یاد کرده‌است: سیوماه و کرچ و هره ماه تیر دگر هست مردال و شروین میر چه اونه ماهوار که ماه است و دی ز پی وهمن و هست نوروز اخیر پتک را بدان خسمه زائده به آئین هرگز صغیر و کبیر مازندرانی‌ها نخستین روز هر ماه را «مارماه» می‌نامند و در سپیده دم آن در هر خانه مرد یا زن یا کودکی خوش قد پا به آستانه خانه می‌گذارد تا به آن خانواده، آن ماه تا آخرین روزهایش خوش بگذرد. نیز در روز «مارما» هر ماه داد و ستد نمی‌کنند و چیزی به کسی نمی‌دهند یا نمی‌بخشند و چنین کارهایی را بدشگون می‌پندارند. چگونگی هوای هر روز از پنج روز پیتک را نشانه‌ای از هوای ماهی از پنج ماه پس از آن می‌دانند. اگر هوای نخستین روز پیتک آفتابی باشد هوای روزهای «ارکما» را هم آفتابی می‌پندارند. یا اگر هوای دومین روز آن بارانی باشد، هوای «دما» را بارانی می‌دانند، به همین گونه چگونگی «وهمن ما» و» «فردین ما» و «نوروز ما» می‌انگارند. همچنین هوای هر یک از روزهای طاق «کرچما» را تا چهاردهم، یعنی روزهای اول و سوم و پنجم. سیزدهم، که جمله هفت روز می‌شود، نشانهای از هوای روزهای «کرچما» و شش ماه دیگر سال می‌دانند. مثلاً اگر آسمان روز اول «کرچما» گرفته و بارانی شود، هوای سراسر ماه «کرچما» را گرفته و بارانی می‌پندارند. یا اگر هوای روز سوم آن باز و آفتابی شود، هوای تمام روزهای ماه «هر ما» را باز و آفتابی خواهند دانست. به همین طریق هوای روزهای پنجم و هفتم و سیزدهم را نشانه هائی از برای هوای ماه‌های «تیرما» «مردال ما» و .. «اونما» می‌انگارند این هفت روز از «کرچما» را «کرچ در» می‌نامند و در این روزها گلکاری نمی‌کنند، تن نمی‌شویند، موی سر و چهره نمی‌تراشند و پشم گوسفند و موی بز نمی‌چینند و چون معتقدند که: اگر گلکاری بکنند مار درخانه‌شان آشکار خواهد شد و آشیانه و تخم‌گذاری خواهد کرد. اگر موی سر بتراشند یا تن بشویند، موی سر و تن و چهره‌شان سفید می‌شود و می‌ریزد. اگر پشم گوسفند یا موی بز را بچینند، بیماری و بلا در دام می‌افتد.


آغاز تاریخ تبری هم‌زمان با سال ۳۱هجری است. پس از در گذشت یزدگرد سوم، اسپهبد گیل ژاماسبی پادشاه تبرستان برای آیین نیاکان خود پرچم استقلال برافراشت از آن زمان تاریخ نوین مازندران پس از ظهور و گسترش اسلام در این سرزمین آغاز گشت هر سال تبری به چهار بخش، بهار، تابستان، پائیز، زمستان تقسیم می‌شود هر سال دارای دوازده ماه است و هر ماه سی روز می‌باشد که به اضافه پنج روز پتک می‌شود. در سال چهارم یک روز به پتک افزوده می‌شود و نام آن شیشک است آغاز هر سال تبری از نخستین روز از فردینه ماه یعنی برابر با۳ مرداد ماه شمسی و۲۵ژوئیه میلادی است.



ورزش در مازندران





استان‌های ایران بر اساس تعداد ورزشکارانی که مدال طلای المپیک‌های مختلف را کسب کردند. استان مازندران با شش مدال‌آور طلا بیشترین تعداد را داراست.


مازندران از استان‌های ورزشی ایران است و معروف‌ترین ورزش آن ورزش ملی ایران کشتی است که در این بین جویبار را پایتخت کشتی ایران می‌نامند و ورزش‌های دیگری مانند ورزش‌های رزمی و توپی مانند والیبال، بسکتبال و فوتبال رونق بسیار در این استان داشته و یکی از قطب‌های ورزشی ایران و جهان به حساب می‌رود و از پایگاه‌های ورزشی ایران است و همه ساله بیشترین قهرمان ایرانی در تورنمنت‌های مختلف از این استان است.


مهم‌ترین تیم‌های ورزشی مازندران در لیگ‌های ورزشی ایران باشگاه والیبال کاله آمل، باشگاه بسکتبال بیم بابل، باشگاه بسکتبال کاله بابل، باشگاه فوتبال نساجی مازندران، باشگاه کشتی خونه به خونه بابل، باشگاه فوتسال راه ساری، باشگاه فوتبال خونه به خونه بابل، باشگاه فوتبال صنعت ساری، باشگاه فوتبال شموشک نوشهر، باشگاه فوتبال سایپا شمال، باشگاه فوتسال فجر قائم گلوگاه، باشگاه تاکسیرانی آمل، باشگاه فوتبال نفت محمودآباد، هیئت فوتبال دریای بابل، باشگاه ورزشی هتل ملک چالوس، باشگاه فوتبال شاهین بابل ،باشگاه ورزشی مؤسسه مالی و اعتباری ثامن‌الحجج آمل، باشگاه والیبال آریا صنعت بابل کنار، باشگاه والیبال کاله جوان، باشگاه ورزشی شهرداری بهشهر، باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس جویبار، باشگاه فرهنگی ورزشی صدرای زیرآب، باشگاه شهدا ساری، باشگاه فرهنگی ورزشی داماش بابل، باشگاه کشتی گاز مازندران، باشگاه فوتبال پیام صنعت آمل و باشگاه تنیس روی میز شورای شهر بابل هستند.


ورزشگاه‌ها
از مهم‌ترین ورزشگاه‌های مازندران می‌توان به ورزشگاه شهید وطنی قائمشهر، ورزشگاه هفت تیر بابل، ورزشگاه شهدای ساری، و ورزشگاه شهدای نوشهر اشاره نمود.



استان‌های خواهرخوانده



  • روسیه آستاراخان


  • ایتالیا مارکه


  • تانزانیا دارالسلام


  • قرقیزستان ایسیک‌کول


  • ویتنام دلتای رود مکونگ


نگارخانه




جستارهای وابسته





نشان درگاهدرگاه طبرستان


  • تبرستان

  • مراسم محلی مازندران

  • گاه‌شماری طبری

  • زبان تبری

  • مردم مازندرانی

  • راه‌آهن مازندران

  • تاریخ تبرستان

  • اختلاف بر سر نامیدن دریای خزر

  • جاذبه‌های گردشگری استان مازندران

  • زبان تبری

  • اقوام مازندرانی

  • مراسم محلی مازندرانی

  • فهرست نام‌های مازندرانی

  • فهرست نامداران مازندران

  • آداب و رسوم در استان مازندران



منابع




  1. پایگاه اینترنتی مرکز آمار ایران سال 1395


  2. «حسین زادگان استاندار مازندران شد». سایت ایرنا. بازبینی‌شده در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۸. 


  3. «معرفی استان مازندران» ‎(فارسی)‎. تبیان. بازبینی‌شده در ۱۱ مهر ۱۳۸۹. 


  4. «همه چیز درباره قله دماوند». 


  5. سازمان میراث فرهنگی ایران - پیشینه مازندران


  6. «باسوادترین استان کشور کدام است». تابناک، ۰۸ دی ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در هشتم دیماه 1393. 


  7. مازندران رتبه اول گردشگری ایران


  8. اطلاع عمومی مازندران


  9. http://www.amar.org.ir/Portals/2/pdf/jamiat_shahrestan_keshvar3.pdf


  10. ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی جام جم آنلاین


  11. «شرکت خبرگزاری فارس». 


  12. «شرکت سابیر». 


  13. مجله ماه تلاش، علی رمضانپور، ۱۳۸۴، شهرداری ساری، صفحه۱۰–۲۰


  14. تاریخ طبرستان نوشته بهاالدین محمد بن اسفندیار، تصحیح استاد عباس اقبال آشتیانی، انتشارات اساطیر چاپ اول 1389 - صفحه 56


  15. ناسخ التواریخ، محمدتقی لسان‌الملک سپهر، جلد دوم صفحه ۶۷۱، شابک: ۹۶۴۳۳۱۷۸۸۰


  16. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان.


  17. مازیار، حاکم طبرستان.


  18. مرعشی، تاریخ طبرستان، رویان و مازندران.


  19. ۱۹٫۰۱۹٫۱ Richard N. Frye. "Ancient Central Asian History Notes". Proceedings of the Second European Congress of Iranian Studies. Rome: ISMEO. p. 188. town of Amul on the Amu Darya and the Amul in Mazanderan, Iran, both of which may be traced back to the migration of an Iranian tribe called Amardi or Mardi.mw-parser-output cite.citationfont-style:inherit.mw-parser-output qquotes:"""""""'""'".mw-parser-output code.cs1-codecolor:inherit;background:inherit;border:inherit;padding:inherit.mw-parser-output .cs1-lock-free abackground:url("//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/65/Lock-green.svg/9px-Lock-green.svg.png")no-repeat;background-position:right .1em center.mw-parser-output .cs1-lock-limited a,.mw-parser-output .cs1-lock-registration abackground:url("//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d6/Lock-gray-alt-2.svg/9px-Lock-gray-alt-2.svg.png")no-repeat;background-position:right .1em center.mw-parser-output .cs1-lock-subscription abackground:url("//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/aa/Lock-red-alt-2.svg/9px-Lock-red-alt-2.svg.png")no-repeat;background-position:right .1em center.mw-parser-output div[dir=ltr] .cs1-lock-subscription a,.mw-parser-output div[dir=ltr] .cs1-lock-limited a,.mw-parser-output div[dir=ltr] .cs1-lock-registration abackground-position:left .1em center.mw-parser-output .cs1-subscription,.mw-parser-output .cs1-registrationcolor:#555.mw-parser-output .cs1-subscription span,.mw-parser-output .cs1-registration spanborder-bottom:1px dotted;cursor:help.mw-parser-output .cs1-hidden-errordisplay:none;font-size:100%.mw-parser-output .cs1-visible-errorfont-size:100%.mw-parser-output .cs1-subscription,.mw-parser-output .cs1-registration,.mw-parser-output .cs1-formatfont-size:95%.mw-parser-output .cs1-kern-left,.mw-parser-output .cs1-kern-wl-leftpadding-left:0.2em.mw-parser-output .cs1-kern-right,.mw-parser-output .cs1-kern-wl-rightpadding-right:0.2em


  20. آملی کورت (۲۰۰۷). The Persian Empire: A Corpus of Sources from the Achaemenid Period. لندن: روتلج. ص. ۹۸. شابک ۰-۴۱۵-۴۳۶۲۸-۱..mw-parser-output cite.citationfont-style:inherit.mw-parser-output qquotes:"""""""'""'".mw-parser-output code.cs1-codecolor:inherit;background:inherit;border:inherit;padding:inherit.mw-parser-output .cs1-lock-free abackground:url("//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/65/Lock-green.svg/9px-Lock-green.svg.png")no-repeat;background-position:right .1em center;padding-right:1em;padding-left:0.mw-parser-output .cs1-lock-limited a,.mw-parser-output .cs1-lock-registration abackground:url("//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d6/Lock-gray-alt-2.svg/9px-Lock-gray-alt-2.svg.png")no-repeat;background-position:right .1em center;padding-right:1em;padding-left:0.mw-parser-output .cs1-lock-subscription abackground:url("//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/aa/Lock-red-alt-2.svg/9px-Lock-red-alt-2.svg.png")no-repeat;background-position:right .1em center;padding-right:1em;padding-left:0.mw-parser-output div[dir=ltr] .cs1-lock-subscription a,.mw-parser-output div[dir=ltr] .cs1-lock-limited a,.mw-parser-output div[dir=ltr] .cs1-lock-registration abackground-position:left .1em center;padding-left:1em;padding-right:0.mw-parser-output .cs1-subscription,.mw-parser-output .cs1-registrationcolor:#555.mw-parser-output .cs1-subscription span,.mw-parser-output .cs1-registration spanborder-bottom:1px dotted;cursor:help.mw-parser-output .cs1-hidden-errordisplay:none;font-size:100%.mw-parser-output .cs1-visible-errorfont-size:100%.mw-parser-output .cs1-subscription,.mw-parser-output .cs1-registration,.mw-parser-output .cs1-formatfont-size:95%.mw-parser-output .cs1-kern-left,.mw-parser-output .cs1-kern-wl-leftpadding-left:0.2em.mw-parser-output .cs1-kern-right,.mw-parser-output .cs1-kern-wl-rightpadding-right:0.2em


  21. کریستوفر برونر. «IRAN v٫ PEOPLES OF IRAN (۲) Pre-Islamic». دانشنامه ایرانیکا.


  22. ادوین نوریس (۱۸۵۳). Memoir on the Scythic Version of the Behistun Inscription. Harrison and Sons. از پارامتر ناشناخته |لینک= صرف‌نظر شد (کمک)


  23. تاریخ ایران کمبریج. ۳. انتشارات دانشگاه کمبریج. ۱۹۸۳. ص. ۷۶۶.


  24. احسان یارشاطر (۱۹۸۳). The Cambridge History of Iran: Seleucid Parthian. ۳. انتشارات دانشگاه کمبریج.


  25. مهجوری، اسمعیل (۱۳۴۲). تاریخ مازندران. ۱. ص. ۳۴–۳۶. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)


  26. مهجوری، اسمعیل (۱۳۴۲). تاریخ مازندران. ۱. ص. ۲۴–۲۶. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)


  27. هاسنت لویی رابینو. مازندران و استرآباد. ترجمه وحید مازندرانی، ۱۳۶۵. ص ۲۰۲.


  28. حکیمیان، ابوالفتح (۱۳۶۸). اسلام در طبرستان. الهام. ص. ۶–۷. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)


  29. ۲۹٫۰۲۹٫۱ مهجوری، اسمعیل (۱۳۴۲). تاریخ مازندران. ۱. ص. ۴۹–۵۱. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)


  30. اعظمی سنگسری، چراغعلی. نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، سال دوازدهم، شمارهٔ پانزده. تهران: چاپ کاویان. اسفند ۱۳۵۲


  31. ایرانیکا


  32. اعظمی سنگسری، چراغعلی. نگاهی به سوخرائیان. آذر ۱۳۵۴ - شماره ۳۳ (صفحات ۷۲۸ تا ۷۳۳)


  33. تاریخ طبرستان ابن اسفندیار ج۱ ص ۱۸۳


  34. Zarinkoob, Abdolhosein; زرین کوب, عبدالحسین. دو قرن سکوت: two centuries of silence - do gharn sokoot. Ketab.com. p. 187. ISBN 978-1-59584-346-3.


  35. حسین اسلامی. تاریخ دو هزار ساله ساری. قائمشهر: دانشگاه آزاد اسلامی مازندران، ۱۳۷۲. صص ۱۱۹ تا ۱۲۱.


  36. واردی کولایی، تقی. تاریخ علویان طبرستان. قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۹۷-۶۸۶-۶. ص ۳۵.


  37. آذری، علاءالدین. «حسن بن زید بن محمد». در حسن بن زید بن محمد. دانشنامه جهان اسلام. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۳. بازبینی‌شده در ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۲.


  38. Madelung, W. (1975). "The Minor Dynasties of Northern Iran". In Frye, R.N. The Cambridge History of Iran, Volume 4: From the Arab Invasion to the Saljuqs. Cambridge: Cambridge University Press. pp. 198–249. ISBN 978-0-521-20093-6.


  39. Madelung, W. (1985). "ʿALIDS OF ṬABARESTĀN, DAYLAMĀN, AND GĪLĀN". Encyclopaedia Iranica, Vol. I, Fasc. 8. London u.a.: Routledge & Kegan Paul. pp. 881–886. ISBN 0-7100-9099-4.


  40. مفرد، محمدعلی. ظهور و سقوط آل‌زیار. تهران: انتشارات رسانش، ۱۳۸۶. شابک ۹۶۴-۷۱۸۲-۹۴-۵. ص ۱۵۰–۱۵۳.


  41. ۴۱٫۰۴۱٫۱ سجادی، صادق. «آل بویه». در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. یکم. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۷. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۲۱-۱. بایگانی‌شده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰.


  42. رضازاده لنگرودی، رضا (۱۳۸۹). مَرداویج. -. دانشنامهٔ جهان اسلام. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲ سپتامبر ۲۰۱۶.


  43. رضازاده لنگرودی. «جنبش مرداویج گیلی». گیلان‌نامه، مجموعه مقالات گیلان‌شناسی. دوم. از پارامتر ناشناخته |به کوشش= صرف‌نظر شد (کمک)


  44. رضازاده لنگرودی، رضا. گیلان در دورهٔ غزنویان و سلجوقیان. نیل سان. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۷.


  45. رازپوش، شهناز. قارنوندیان و باوندیان در تاریخ ایران. تحقیقات اسلامی، ۱۳۷۴. صص 98-100.


  46. ۴۶٫۰۴۶٫۱ مجد، مصطفی. ظهور و سقوط مرعشیان. نشر رسانش، ۱۳۸۸. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۰۱۱-۱۵-۹. صص 70-90


  47. Bosworth, C. E. (1984). "ĀL-E AFRĀSĪĀB". Encyclopaedia Iranica, Vol. I, Fasc. 7. London u.a. : Routledge & Kegan Paul. pp. 742–743.


  48. حسین میرجعفری. حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان.. فصلنامهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان)، ش. ۳۶ و ۳۷ (بهار و تابستان ۱۳۸۳): ۱۷ تا ۳۶.


  49. دانشنامه بریتانیکا


  50. اسناد خاندان خلعتبری (شهسوار (تنکابن) - ایران)- منوچهر ستوده، مجتبی رضوانی، ص ۱۸


  51. الاشت، زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر- هوشنگ پورکریم با همکاری هما تاج بازیار و ساده نویسی زیر نظر شورای نویسندگان مرکز انتشارات آموزشی-انتشارات وزارت فرهنگ و هنر- آبان ماه ۱٣۴٨ به مناسبت جشن فرهنگ و هنر، صفحات ۲٣ و ۲۴ و ۲۵ و ۲٦


  52. احسان طبری - جامعه ایران در دوران رضاشاه


  53. http://www.iranicaonline.org/articles/amranlu-a-small-turkic-tribe-which-has-settled-down-in-the-village-of-galugah-27-km-east-of-behsahr-asraf-in-mazandaran


  54. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام ToolAutoGenRef3 وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).



  55. «تنکابن». دانشنامه جهان اسلام. بازبینی‌شده در ۲۰۱۷-۰۷-۰۷. 


  56. زبانp://ahouraa.ir/1392/01/27/zaban%20tabari زبان تبری]


  57. "زبان تبری یا مازندرانی". bonyadtabari.ir.


  58. "گویش مردمان گیلان و مازندران". parsi.wiki.


  59. http://www.chalouscity.ir/HomePage.aspx?TabID=4640&site=DouranPortal&lang=fa-IR


  60. Javānān-i imrūz. ۱۹۸۶.


  61. منوچهر، ستوده، (۲۰۰۶). نامنامۀ ايلات و عشاىر و طواىف: ايران تارىخى و فرهنگى (به عربی). مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى (بخش کتابخانه)،.


  62. https://www.amar.org.ir/Portals/0/Files/reports/1395/g_nsonvm_95.pdf


  63. خبرگزاری ایرنا: رتبه دوم مهاجرت به تهران: یک و نیم میلیون مازندرانی پایتخت‌نشین شدند. تاریخ خبر: ۱۵/۰۱/۱۳۹۵.


  64. مازندران؛ بالاترین نرخ سواد در ایران


  65. روزنامهٔ کیهان،
    دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۵–۳ ربیع‌الثانی۱۴۲۷- اول مه ۲۰۰۶- سال شصت و چهارم-شماره ۱۸۵۰۵






  • به استان سرسبز مازندران سرزمین فرشتگان و بزرگان سرزمین علویان اشکانیان مرعشیان و پادوسیان سرزمین طبری‌ها سرزمین هفت رنگ چهار فصل به بام ایران خوش آمدید

  • تقسیمات استانی و شهرستان‌های مازندران

  • راهنمای سفر به مازندران

  • جغرافیای تاریخی مازندران؛ ۱۳۸۰؛ اسماعیل مهجوری

  • ماهنامه نجوم شماره ۲۰۷. خرداد و تیر ۱۳۹۰. صفحهٔ ۳۲.

  • ایران گردی جلد ۲. صفحه ۹۱ مهر ۱۳۸۹.

  • آشنایی با استان هفت رنگ مازندران

  • سلام مازندران

  • جاذبه‌های گردشگری مازندران

  • جاذبه‌های گردشگری استان سبز و آبی مازندران

  • گردشگری و صنایع دستی مازندران

  • مازندران بام ایران

  • نقشه گردشگری، راه‌ها، تصاویر هوایی مازندران

  • انسان‌شناسی فرهنگ بومی شمال، استان مازندران

  • به مازندران، سرزمین بهشت خدایی سفر کنید

  • Mazandaran north of iran Tourismo

  • mazandaran good provice of the iran

  • ابن اسفندیار کاتب، حسن، ۱۳۲۰، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، چاپخانه مجلس، جلد اول، تهران.

  • اعتمادالسلطنه، محمد حسن خان، ۱۳۷۳، تاریخ طبرستان، مقدمه، تحشیه و تعلیقات میترا مهرآبادی، انتشارات دنیای کتاب، چاپ اول، تهران.

  • بارتولد، ولادیمیر، ۱۳۷۲، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، انتشارات توس، چاپ سوم، تهران.

  • پورداود، ابراهیم، ۱۳۵۸، یشت‌های اوستا، به کوشش بهرام فره وشی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم.

  • حجازی کناری، سید حسن، ۱۳۷۲، پژوهشی در زمینة نام‌های باستانی مازندران، تهران، انتشارات روشنگران.

رابینو، ه. ل، ۱۳۴۳، سفرنامه مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، تهران.


    • رابینو، ه.ل. ۱۳۶۵، مازندران و استرآباد، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم.

  • ریاحی، وحید، ۱۳۸۱، مازندران، دفتر نشر پژوهش‌های فرهنگی، چاپ دوم، تهران.

  • ستوده، منوچهر، ۱۳۷۴، از آستارا تا استرآباد (آثار و بناهای مازندران غربی)، انتشارات معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، جلد سوم، چاپ دوم.

  • شایان، عباس، ۱۳۶۷، مازندران، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.

  • لسترنج، گای، ۱۳۸۳، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ ششم، تهران.

  • مرعشی، ظهیرالدّین، ۱۳۶۱، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش محمد حسین تسبیحی، انتشارات شرق، چاپ دوم، تهران.

  • مشکور، محمد جواد، ۱۳۶۶، تاریخ سیاسی ساسانیان، تهران، انتشارات دنیای کتاب، جلد اول، چاپ اول.

  • ملکزاده بیانی، ۱۳۳۸، تحقیق دربارهٔ صد و بیست و نه سکه ساسانی، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، سال دوازدهم.

  • ملگونوف، گریگوری، ۱۳۶۴، سفرنامه ملگونوف به سواحل جنوبی دریای خزر، ترجمه مسعود گلزاری، انتشارات دادجو، چاپ اول، تهران.

  • مهجوری، اسماعیل، ۱۳۸۱، تاریخ مازندران، نشر توس، جلد اول، چاپ اول، تهران.

  • مهدوی، سیروس، ۱۳۷۵، نگاهی به پیشینه مازندران، اباختر(۱)، چاپ شهر، قائمشهر، صص: ۱۳۸–۱۵۶.

  • یعقوبی، ابن واضح، ۱۳۶۶، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، جلد اول، چاپ پنجم، تهران.

  • نوروززاده چگینی، ناصر، ۱۳۶۶، مازندران در دوره ساسانی (بخش دوم)، مجله باستان‌شناسی و تاریخ، سال اول، شماره دوم، بهار و تابستان، تهران۲۱–۲۹.

  • طهماسب پور کوتنائی، علی، ۱۳۹۵، راز دیوان مازندران (جلد اول)، گفتار اندر پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران، نشر اشجع، تهران، شابک ۲-۹۲-۲۶۱۳-۹۶۴-۹۷۸.

  • (مجتبی صفری عضو هیئت علمی دانشگاه نیما و همچنین مدرس دانشگاه مازیار است)






پیوند به بیرون








  • وبگاه رسمی استانداری مازندران

  • پایگاه اطلاع‌رسانی آوای خزر

  • اداره کل هواشناسی مازندارن

  • صدا سیما مرکز استان مازندران

  • اداره کل راه ترابری و گمرک مازندران

  • سازمان معدن، تجارت، بازرگانی مازندران

  • اداره کل سازمان فرهنگ ارشاد مازندران

  • هیئت تنیس استان مازندارن

  • به زودی رودخانه تجن ساری زاینده رود اصفهان خواهد شد

  • سد فینسک بر ذخیره سد شهید رجایی اثرگذاری دارد

















برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=استان_مازندران&oldid=25862893»










منوی ناوبری



























(window.RLQ=window.RLQ||[]).push(function()mw.config.set("wgPageParseReport":"limitreport":"cputime":"1.780","walltime":"2.223","ppvisitednodes":"value":16970,"limit":1000000,"ppgeneratednodes":"value":0,"limit":1500000,"postexpandincludesize":"value":360431,"limit":2097152,"templateargumentsize":"value":46555,"limit":2097152,"expansiondepth":"value":14,"limit":40,"expensivefunctioncount":"value":14,"limit":500,"unstrip-depth":"value":1,"limit":20,"unstrip-size":"value":111059,"limit":5000000,"entityaccesscount":"value":1,"limit":400,"timingprofile":["100.00% 1428.743 1 -total"," 46.41% 663.132 3 الگو:پانویس"," 14.70% 210.028 7 الگو:یادکرد_وب"," 13.87% 198.225 7 الگو:یادکرد/هسته"," 12.86% 183.808 11 الگو:یادکرد_کتاب"," 11.95% 170.786 8 الگو:Navbox"," 7.37% 105.363 3 الگو:Cite_book"," 6.12% 87.423 70 الگو:عدد_به"," 5.84% 83.428 1 الگو:مزدیسنا"," 5.55% 79.351 3 الگو:ثابت"],"scribunto":"limitreport-timeusage":"value":"0.455","limit":"10.000","limitreport-memusage":"value":8908543,"limit":52428800,"cachereport":"origin":"mw1335","timestamp":"20190425222959","ttl":2592000,"transientcontent":false););"@context":"https://schema.org","@type":"Article","name":"u0627u0633u062au0627u0646 u0645u0627u0632u0646u062fu0631u0627u0646","url":"https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86","sameAs":"http://www.wikidata.org/entity/Q308864","mainEntity":"http://www.wikidata.org/entity/Q308864","author":"@type":"Organization","name":"u0645u0634u0627u0631u06a9u062au200cu06a9u0646u0646u062fu06afu0627u0646 u067eu0631u0648u0698u0647u0654 u0648u06ccu06a9u06ccu200cu0645u062fu06ccu0627","publisher":"@type":"Organization","name":"Wikimedia Foundation, Inc.","logo":"@type":"ImageObject","url":"https://www.wikimedia.org/static/images/wmf-hor-googpub.png","datePublished":"2004-08-07T09:36:56Z","dateModified":"2019-04-10T00:50:02Z","image":"https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/0/0c/IranMazandaran-SVG.svg","headline":"u06ccu06a9u06cc u0627u0632 u0627u0633u062au0627u0646u200cu0647u0627u06cc u0634u0645u0627u0644u06cc u0627u06ccu0631u0627u0646"(window.RLQ=window.RLQ||[]).push(function()mw.config.set("wgBackendResponseTime":123,"wgHostname":"mw1321"););

Popular posts from this blog

Sum ergo cogito? 1 nng

419 nièngy_Soadمي 19bal1.5o_g

Queiggey Chernihivv 9NnOo i Zw X QqKk LpB